iii_bts

های بیوتیز(:
          	بچه ی جدید اومده با یک خط داستانی کاملا متفاوت از فیک های قبلی...
          	لطفا هواشو‌ داشته باشین(:
          	https://www.wattpad.com/story/364949022

Zeinabiiiigfddhj

@iii_bts عسلی ،کجاااایی؟دلمون تنگ شده برات،بهمون سر بزن،اینستا هم بیا :)))
Reply

sam_hanoul

سلام خوشحال میشم یه نگاه بندازید :)
          
          ❞ من برات خطرناکم‌. میتونم تو رو با این عشق خفه کنم. میتونم تمام وجودت رو به اسارت خودم دربیارم و یا حتی بدتر... میتونم کاری کنم که نتونی حتی یک لحظه بدون من زندگی کنی...❝
          
          سریر مقدس. داستانی درباره‌ی انتقام‌های خونین، قلب‌های آتشین و بوسه‌های زهرآگین. 
          شاهزاده نامجون به خاطر ماهیت بی ارزشش به عنوان یک بتا از خاندان سلطنتی کاملور طرد شده است. حالا سال‌هاست که دور از برادران آلفا و مادر پلیدش زندگی میکند. اما طولی نمیکشد که پای شاهزاده دوباره به دربار باز میشود. سانیا، ملکه‌ی زیبا ولی نادان کاملور نقشه‌ی حمله به کاریستینیا در سر دارد و ناگریز، شاهزاده‌ی طرد شده را به عنوان فرمانده‌ی ارتشش بر میگزیند. 
          حالا، او در اسارت دروغ‌هاست و زمانی که با شاهدختی از کاریستینیا ملاقات میکند، همه چیز بدتر و حصار دروغ‌ها هر لحظه تنگ‌تر میشود...
          
          https://www.wattpad.com/story/284272862?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=sam_hanoul

Firooze2002

سلام دوست داشتی خلاصه‌اشو بخون>>
          
          همه چیز از جایی شروع شد که امپراطور، کسی که باید پدر صداش میزدم، تصمیم گرفت صیغه‌ی پسرعموی اولم بشم!
          
          من جنی، شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سرزمین هانه!
          اون صیغه‌ی مورد علاقه‌ی امپراطوره و منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه‌ی نامشروع رو تموم عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج اجباری به سرزمین هان پناه بردم تا برادرمو پیدا کنم!
          اما اونجا درگیر دو شاهزاده‌ی هان، تهیونگ و سهون شدم!
          
          https://www.wattpad.com/story/366062796?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002

sam_hanoul

سلام سلام. روزتون بخیر. من یه فیکشن با یه موضوع کاملا جدید و دور از کلیشه های امروزی نوشتم. 
          
          داستان در ژانر امگاورس هست‌. آلفا ها و امگا ها در دو قلمروی جداگانه زندگی میکنن و قلمروی امگاها آباد تر و بزرگ تر از آلفا هاست تا زمانی که آلفا ها تصمیم به حمله به سرزمین امگا ها میگیرن. 
          ژانر عاشقانه و استریته و اگه از فیلم ها و کتاب های فانتزی و عاشقانه لذت می‌برید حتما پیشنهاد میکنم یه سر بزنید.
          
          https://www.wattpad.com/story/317541950?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=sam_hanoul

iii_bts

های بیوتیز(:
          بچه ی جدید اومده با یک خط داستانی کاملا متفاوت از فیک های قبلی...
          لطفا هواشو‌ داشته باشین(:
          https://www.wattpad.com/story/364949022

Zeinabiiiigfddhj

@iii_bts عسلی ،کجاااایی؟دلمون تنگ شده برات،بهمون سر بزن،اینستا هم بیا :)))
Reply