-شاید اعتماد بدترین قاتل احساسات باشه..
شاید...واسه همیشه نابودت کنه
من فقط چند لحضه حواسم پرت چشمات شد شاپرک ؛ و نفهمیدم زندگیم به چه منجلابی گره خورد.
-Tired soul
-شاید اعتماد بدترین قاتل احساسات باشه..
شاید...واسه همیشه نابودت کنه
من فقط چند لحضه حواسم پرت چشمات شد شاپرک ؛ و نفهمیدم زندگیم به چه منجلابی گره خورد.
-Tired soul
غمی که درونمه خیلی وحشتناکه...انگار تموم وجودم به چندین قسمت تقسیم میشه.
همزمان دلم واسه کاراکترای فیک میسوزه،اینکه خودت بخوای واسه کاراکترت غم ایجاد کنی...ولی همه چی که طبق خواستمون پیش نمیره،میره؟!
دنیای واقعی بی رحم تر از این حرف هاست
اینکه نتونی و نخوای حالتو خوب کنی هم وحشتناکه.
بالاخره بعد از دوسال تنهایی و دوری از جامعه تصمیم گرفتم برگردم.
اول از همه شروع کردم به نوشتن درباره احساساتم؛میگن واسه اینکه شخصیت نویسندهای رو درک کنی باید به نوشته هاش توجه کنی
نوشته های من از احساساتم منعکس میشن.
امیدوارم با پایان این کار حالم خوب شه و بتونم نفسی نازه کنم...تو این مسیر میخوام مورد حمایت شما قرار بگیرم.
درباره فیک؛شاید اولا کمی مبهم باشه اما به مرور زمان متوجه محتوا میشین،لطفا بهش عشق بورزین.
سلام^^
ببخشید بدون اجازه اینجا پیام میذارم!
ممنون میشم یه نگاهی به فیک جدیدم که دارم مینویسم بندازی...
مرسی که حمایت میکنی :)♡
https://www.wattpad.com/story/344347241?
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.