itsoundslike28
اینجا رو امنترین جا دونستم برای جا گذاشتن یک نوشته، یک یاد. کاش بعضی روزها هرگز از راه نمیرسید، کاش بعضی حرفها هرگز زده نمیشد، ای کاش ای کاش ای کاش چنین شوربختیای هرگز اتفاق نمیافتاد و چنین حسرتی داغ نمیشد به دل. لیام عزیزترین من بود. من به معنای واژه، عزیز از دست دادم. کوتاهی شد. از سمت همه. از ما گرفته تا نزدیکترینهاش. همه تنها اسم یدک کشیدیم. لیام نازنینم تو خالصترین بودی چشمهات راستگوترین بودن. از روزهایی که با وجودت گذروندم هر چی بنویسم کملطفی میشه. تو روشنایی بودی. درخششی که همیشگی نشد توی زندگیم. ای کاش من به جات بودم لیام. با وجود تو دلمرده بودن خودم فراموش میشد. حالا دیگه پناهی نیست، چیزی که مونده یه ویرونهست. امیدم اینه که جات خوب باشه و دیگه هرگز هرگز پا به چنین جهانی نذاری. لیام پین تو ناجی بودی. تو از من آدم بهتری ساختی. حیف و صد حیف. به امید دیدارت و تنها یک بار چشیدن گرمای آغوشت. همیشه در یادمی لیام عزیزم.