jiho85

حس میکنم همه منو فراموش کردن....
          	به قول شرلوک این زندگی دیگه بدرد نمیخوره 

jiho85

@jiho85 
          	  راستی میدونستین می‌خوای مترجم یه بوک بشم، اما کون گشادم اجازه نمیده....
Reply

IELAORIGINAL

جونگ کوک، یه پسر منزویه که تنها آرزوش گیتار زدن و خونده توی یه راک بنده.
          اما مشکل اینجاست که اون و خانواده ی مرموزش یه قراری بستن:
          روز ها هیچکس از خونه بیرون نمیره!
          در عوض شب ها تنها فرصت جونگ کوک برای زندگی بین مردم شهره.
          هرچند ملاقات خجالت آورش با کیم تهیونگ باعث میشه همه ی قانون های سفت و سختش رو دونه به دونه بشکنه...
          
          https://www.wattpad.com/story/339254906?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=IELAORIGINAL

Niramwrites

سلام  (✷‿✷) 
          
          خیلی ببخشید که بدون اجازه وارد مسیج بوردت شدم، اگر این پیام برات مزاحمت ایجاد می‌کنه پاکش کن. فقط می‌خواستم پیشنهاد بدم که اگه یه داستان آروم و فلاف دوست داشتی؛ به "خاطراتِ ما" یه فرصت بدی و ستاره‌ها و کامنتات رو نصیبش کنی♥
          
          https://www.wattpad.com/story/345988089?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites

ShineMissed9

zervan_dark

VINISTON963

سلام شرمندہ اگہ ناراحتت میکنہ میتونی پاکش کنی اما خوشحالم میکنی یہ سر بزنی و با نظرت کمکم کنی بھتر بنویسم ممنون
          https://www.wattpad.com/story/350934948?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=VINISTON963&wp_originator=X3XSUNcZ35CxpV1KooB25QOJTxodG0ers4%2FCrN%2BnQci9Dihe6mKxDXXRTF208H1rKT4fVy4X4UOvBvX5Gc%2FS0OWKw8NUkcFv7tEwAPk%2F4Hrr50w5n2lY5XbNRKQ%2Fm%2Buj

san_yas

Tis is the life of the fox...
          
          گذشته‌ای دفن شده و خاطراتی پوسیده.
          مردی که تلاش می‌کنه خانواده‌ی جدیدش رو با چنگ و دندون نگه داره.
          آیا زندگی دست از سرِ کوه داستان برداشته و دیگه کاریش نداره؟
          این قطعا پایان ماجرا نیست وقتی قلب های تپنده برای اشخاص دیگه‌ای تپیدن رو یاد گرفتن.
          
          داستانِ زندگی مستر فاکس رو دنبال کنید و با اعضای خانواده‌ای که از یک خون نیستن... 
          آشنا بشید.
          بندِ پوتین توانتون رو ببندید و زره های آهنین به تنِ قلب هاتون کنید.
          این داستان در پسِ جملات گلوله دارد_
          
          _
          
          https://www.wattpad.com/story/348117501?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger.web&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=san_yas&wp_originator=BeasxEmTygS4LSIkCtg51wbqtakMcLQBDY3ZVL1pI%2BlZPKdy9F%2FkcE04o%2FUoHD5gFLapbRDx3hzpNWNJFH2WZh05XPykQVJSEWn3ly7EEikqeZG0XXxgh6Q5g%2FCPFam1