ay_shadow
Link sa KomentoMga Alituntunin sa Pag-uugaliWattpad Safety Portal
با سردردی چشماشو باز کرد
یه شهر گرد و غبار گرفته
که با ستاره های مصنوعیش میخواست شاد به نظر برسه
:اینجا کجاست...
نفس عمیقی کشیدم:جایی که سفیدی شرور ترینه
و جایی که سیاهی مظلوم ترینه
چشاش گرد شد:تو از کجا میدونی
پوزخندی زدم
:چون من خدای این شهرم کوچولو
منم که سرنوشت ادمای این شهر وارونه رو مینویسم
ترسیده قدمی به عقب گذاشت:ت..توکی هستی!؟
ابرویی بالاانداختم:من؟
من الونام
دختری از تنهایی ها
و این
داستان مردمای مرده تو سرمه
به دنیای من خوش اومدی
https://www.wattpad.com/story/287004488?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=alonea112286&wp_originator=BWG6IxlPQD3ZZRngoMVP0rr4p1o%2BKqqcvJE9ed3aIffpQapwjESD%2BpzOVtfxCXF8Ri%2B2Aa%2Bc1%2BmroSw1tTJ35HqA0ndJJrC4eLLuL8tRs4HbiVskji730GQk6SehrGv%2B