jmismylittleprince

جیسونگ پسری ساده و معصوم بود، ولی پشت لبخند ملایمش یه راز تاریک پنهون بود. چیزی که مینهو خیلی دیر فهمید... و وقتی فهمید، وارد جهنمی شد که جیسونگ با دست های خودش ساخته بود.
          
          -"من اون فرشته‌ای نیستم که تو تو خیال‌هات ساختی، لی مینهو... من زهر می‌ریزم تو جامی که با لبخند بهت تعارف می‌کنم. دنیامون پر شده از درد و وسواس، جایی که تنها راه زندگی کنار من، قدم زدن تو سقوطه.
          حالا بگو، می‌تونی این شیطان رو دوست داشته باشی؟ یا اینکه این عشق لعنتی، آخرش ما رو نابود می‌کنه؟"
          
          اگه دنبال فیکشن مینسونگ هستی که با لطافت شروع می‌شه ولی آروم‌آروم کشیده می‌شی به دنیای تاریکی که از اعتماد، کنترل می‌سازه و از عشق، وسواس، پیشنهاد میدم موگه رو بخونی:)
          خوشحال میشم به جمع برف کوچولوهای من بپیوندی♡
          https://www.wattpad.com/story/397971590?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Theaurrora

@baxngtanx7 سلام زیبا ✨ 
          قصد دارم همه ی پارت های باقی مونده رو باهم آپ بکنم .. به محض اینکه ترجمه شون تموم بشه آپ میشن ✨

سلام زیبا رو..خوشحال میشم به فیکشنم سر بزنی، شاید خوشت اومد و خوندیش :) https://www.wattpad.com/story/370191895?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=skz8atenahttps://www.wattpad.com/story/370191895?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=skz8atena

سلام عزیزم متاسفم بابت شلوغ شدن مسیج بوردت
          خوشحال میشم به بوکم سر بزنی
          https://www.wattpad.com/story/372269076?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ainflori

https://www.wattpad.com/story/371006881?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ukiyo08
          سلام زیبا، ممنون میشم یه نگاهی بندازی 
          نیاز به حمایت دارم 
          کاپل اصلی جونگلیکسه و کاپل دوم هیونسونگ. خوشحال میشم سر بزنی

از تاثیرات برگشت جین همینقدر بگم که : 
          بعد از n مدت ، بالاخره برگشتم سر Marriage of Roral Inconvenience تا همین پارت های باقی مونده رو ترجمه کنم و خیال خودم و شما و بکهیون رو راحت کنم ✨
          
          
          
          

  ִֶָسلام دونه برف خوشگل))
          ببخشید که مزاحمت شدم... خوشحال میشم به بوک آبیم سر بزنی")
          کسی چه میدونه شاید خوشت اومد و خوندیش:))))
          کاپل اصلیش مینسونگه و ممنون میشم نگاهی بهش بندازی حمایت کنی">
          لطفا به دوستاتم معرفیش کن**
          https://www.wattpad.com/story/333736597?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Theaurrora&wp_originator=jYrcdi8J%2B8S2RaUX4T3PVf61klj%2B3ZmI%2BjegaV2aGULruzjdhu7pSxYCZxH4dPHC6hVBKz46T1U%2BDLIu8Ej4EvDaVpmUSqGCc%2BAwwAEc1ZgpmMbi%2BXt7DSBnCOCPK4qq

منظورت از جلد قبلی چیه؟ 
          یعنی این فصل دومشه؟ 
          میشه قصل اولو لینکشو بفرستی 
          
          اخه یه جا نوشتی اگه جداول ا/ت رو میفرستادن پیش سهون برای اموزش اینجوری نمیشد 
          
          یعنی چی؟ 

سلام آرمی من یوآ هستم و یکی از معروف ترین داستانای واتپد رو برات آوردم:)
          خوشحال میشم بخونید و شما هم یکی از دوستای رویایی داستانای یوآ بشید^^
          از اونجایی که داستان موضوع جالب و زیبایی داره مطمئنم که پشیمون نمیشی پس یه سر بهش بزن و توی ریدینگ لیستت اضافش کن ازش خوشت میاد قول میدم؛)♡ 
          
          https://www.wattpad.com/story/287572547?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=kimyooae3&wp_originator=0A6525QeUrwNVmn4zhbY1VaPDpoFm8gD0B5oYmxyAON%2Blk49xKT%2FmLAsXAjzOFMLKwC27xiErLnokmMbthWTSq49GuyUxOVN5LwTyIlCTMykTlsU7bSzJsyfp8h2APyy 
          
          ___________❦︎___________
          
          

سلام
          
          خواستم بگم من توی منطقه‌ای از این کشور هستم که وضع نت خیلی خرابه... یکی دوتا از هشت تا فیلترشکنی که دارم یه روز کار میکنن چهار روز همیناهم وصل نمیشن... 
          اینجا سه شب پی‌درپی صدای رگبار و تیراندازی می‌اومد و من نه از سر ترس ، که بخاطر فکر اینکه این تیرها ، که بصورت رگبار شلیک میشدن ، هر کدوم یکی از مردم بی‌گناه رو میکشه... نمی‌تونستم بخوابم.. 
          با فکر طرز مرگ نیکا ، جوری که با درد و توی تنهایی مرده و جسدش رو بعد از ده روز به خانوادش دادن.. تا صبح بیدار بودم..
          
          نت من هر دو روز ، چهار روز یبار وصل میشد و چیزی که منو عصبی میکرد نوتیف افرادی بود که توی این شرایط از من پارت جدید میخواستن!!!!!!!!!!!!! 
          نوتیف می‌اومد ولی نت من وصل نمیشد تا جواب بدم..
          حالا که بالاخره نتم بعد از چهار روز وصل شده خواستم بگم که ، تا اطلاع ثانوی پارت جدیدی آپ نمیکنم..
          
          چطور بعضی ها از من توقع پارت جدید دارن در صورتی که شهر من توی یه روز مثل میدون جنگ شد و صدتا کشته داد... شما اگه جای من بودین توی شرایطی که از توی هوا و با هلی‌کوپتر به مردم شلیک میکردن می‌رفتین سر واتپد و ترجمه ؟!!!
          
          خواستم بگم هنوز خیلی زوده که روال عادی زندگی مون رو پیش بگیریم و از بقیه هم این توقع رو داشته باشیم...
          
          خیلی مراقب خودتون و اطرافیانتون باشید ✨
          امیدارم روزه آزادی خیلی زود از راه برسه ✨