moonriver85

این درست مثل یه بازیه..!
          حذف انسان هایی که مانعت میشن و سد راهتن..
          و هرکسی که ازش نفرت داری..
          اگه موفق نشی اونا رو حذف کنی،اونا تو رو حذف میکنن!
          درست مثل قانون جنگل..
          اگه نخوری،خورده میشی..
          قانون زندگی ما آدم ها هم اینه..
          اگه نکشی،کشته میشی..
          اگه حذف نکنی هم حذف میشی..
          پس بهتره عاقل باشی و از فرصت درست استفاده کنی..
          اونی که بیشتر از همه موفق به حذف کردن و کشتن آدم های اضافه ی زندگیش میشه،برنده ی این بازیه..
          اونی هم که کمتر حذف میکنه یا میترسه،بازندست..
          پس،بهتره عقلتو به کار بندازی و بشی قهرمان این بازی..
          موفق باشی دوست من!
          https://www.wattpad.com/story/384754354?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

یه قصر،یه دختر رقصنده و یه سرنوشت تلخ..
          این داستان زندگی جنیه..!
          جنی،یه دختری که دائم درحال رقص‌ هست و اهالی قصر اون رو رقصنده نامیدند..
          رقصنده ی قصر،اما اون علاقه ای به این کار نداشت..
          و از روی اجبار می‌رقصید و می‌رقصید و می‌رقصید..
          از وقتی سپیده ی صبح میزد تا وقتی که تاریکی شب جامه ی خودشو روی آسمون پهن میکرد..
          انقدر می‌رقصید که پاهاش زخم می‌شدند و کبود می‌شدند..
          و انقدر خسته میشد که همینطور که می‌رقصید،اشک می‌ریخت و سیاهی ریمل هاش روی صورتش مشخص میشد..
          اما اون هنوز هم زیبا بود..
          و بعد از اتفاق های عجیب و غریب اون روزها،جنی فقط تبدیل به یه خاطره ی شوم شد که در اتاقش به یادگار موند..
          و صدای گریه هاش و تصویر رقصیدنش دائم در قصر پرسه میزد..
          این نفرین اون دختره،نفرین جنی‌کیم!
          که گرفتار دامن همه ی شما شده..
          و تا آخر عمرتون شما مجبور به تحمل اون هستید.‌.
          https://www.wattpad.com/story/384742192?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

گاهی وقت ها باید یسری چیزها رو بسوزونی..
          تا از ذهنت پاک بشه..
          یا سوزوندنش تا ابد توی ذهنت هک بشه...
          مثل عکس ها،مثل چیزهایی که دیگه بهشون نیاز نداری..
          و مثل..
          خاطراتش!
          حتی می‌تونه سوزوندن یه آدم هم باشه!
          گاهی اوقات هم برای سوزوندن یکی،خودت باید بارها و بارها بسوزی..
          تا بتونی اون رو بسوزونی..
          و‌ فراموشش کنی..
          تا ابد توی ذهنم هک میشی،عشق آتشین من!
          https://www.wattpad.com/story/384530122?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

فرض کن یک روز سوار اتوبوس بشی‌‌..
          بدون شناخت راننده و دونستن مقصد..
          فقط به خاطر اینکه آرامش بگیری و حالت بهتر شه..
          و از جایی که هستی دور بشی‌‌..
          اما ناگهان پلکات سنگین میشه و خوابت می‌بره..
          و خواب های مختلف می‌بینی و میری داخل عالم رویا..
          و وقتی که بیدار میشی،همه چیز متفاوت باشه و دیگه نه از راننده خبری باشه نه از مسافرها..
          و خودت باشی و خودت!!
          به دنیای شیاطین و ماورایی ما خوش اومدی پارک رزان...!:)
          https://www.wattpad.com/story/382041969?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

یه ایده و‌ کمک برای شما!
          یه شاپ برای کاورهاتون..
          کاورهای فیکتون رو‌ بدون نگرانی به ما بسپارید..
          تهیه ی کاور،ایده ی اسم فیک،ایده ی خلاصه ی فیک و...
          تیزر فیک هم خواستید در خدمتتونم❤️✨
          برای اطلاعات بیشتر و باخبر شدن از باقی امتیاز ها و‌ کمک هایی که میتونم بهتون بکنم فقط کافیه به پارت اول معرفی سر بزنید❤️
          ممنون میشم به باقی دوستانتون و آشنایانتون هم خبر بدید و حمایت کنید
          https://www.wattpad.com/story/381373699?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85
          
          

moonriver85

زندگی یه اکیپ چهارنفره دخترونه!
          که هر چهارنفرشون از اعضای بلک پینک هستند!
          چی میشه اگه اعضای بلک پینک رو جای چهارتا دختر ایرانی تصور کنیم؟
          یعنی در واقع تصور کنیم هر چهارنفر اونها ایرانی هستند!
          اونها داخل یه خوابگاه دانشجویی زندگی می‌کنند..
          و هر چهار نفرشون یک رویا و هدف رو دنبال می‌کنند..
          اونها در هر ماجرایی،در پستی و بلندی ها و سختی ها و آسونی ها در کنار هم هستند و مشکلات همدیگه رو حل می‌کنند..
          و درست مثل یک خانواده هستند..
          دوست داری بدونی اونها چطور اکیپی هستند و چجور ماجراهایی دارند؟
          پس فقط کافیه همراهمون باشی و فیکمون رو دنبال کنی!❤️
          ممنونم ازت سوییتی!^^
          
          https://www.wattpad.com/story/377146157?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

این میتونست یه شروع دوباره برای تو‌ باشه..
          یه عشق دوباره و یه زندگی تازه..
          ولی تو‌ اینو بدون حضور من داخل زندگیت میخواستی!
          میخواستی به تنهایی اوج بگیری و وقتی اوج گرفتی،باهام خداحافظی کنی..
          بهت گفته بودم هانی..
          یا مال منی،یا مال هیچکس!
          همیشه توی انتخاب هات یه احمق به تمام معنا بودی..
          برای همین هم کریسمست رو خراب کردی!
          کریسمس مبارک جنی کیم!
          https://www.wattpad.com/story/377098154?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

Lady_matildaa

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه..
          یه نویسنده تازه کارم و برای کارامم به حمایت نیاز دارم
          پارت اولو بخون خوشت نیومد میتونی ادامشو دنبال نکنی
          خلاصه اگه فیکای تهنی میپسندی درخدمتمم
          https://www.wattpad.com/story/367286742?utm_source=android&utm_medium=app.rbmain.a&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lady_matildaa

Firooze2002

سلام دوست داشتی خلاصه‌اشو بخون>>
          
          همه چیز از جایی شروع شد که امپراطور، کسی که باید پدر صداش میزدم، تصمیم گرفت صیغه‌ی پسرعموی اولم بشم!
          
          من جنی، شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سرزمین هانه!
          اون صیغه‌ی مورد علاقه‌ی امپراطوره و منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه‌ی نامشروع رو تموم عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج اجباری به سرزمین هان پناه بردم تا برادرمو پیدا کنم!
          اما اونجا درگیر دو شاهزاده‌ی هان، تهیونگ و سهون شدم!
          
          https://www.wattpad.com/story/366062796?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002

moonriver85

          نه مهاجرت،نه فرار و نه ترس.. 
          میمونیم و کشورمونو پس میگیریم.. 
          از دست ظلم،از دست دیکتاتوری و از دست اجبار.. 
          ما فقط "ازادی" می خوایم.. 
          نه اون ازادی که شما مد نظرتونه.. 
          ازادی که دیگه زیر ذره بین نباشیم.. 
          ازادی که دیگه تحت کنترل نباشیم.. 
          و ازادی که دیگه نقش رایت و کارگر رو برای این کشور نداشته باشیم.. 
          مثل انسان هایی ازاده.. 
          و رها باشیم.. 
          خودمون سرنوشت کشورمون رو رقم بزنیم.. 
          بدون ترس،بدون ظلم و بدون دشمنی.. 
          ما همه باهم هستیم.. 
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/365693342?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85