نمی تونم خودمو کنترل کنم و اینو نگم
اول از همه فاک به به هرچی مریضیه مخصوصا آنفولانزا قبل امتحان ریاضی
دوم کیرم دهن امتحانات به خصوص امتحان ریاضی
سوم با تشکر از همه افراد فامیل که موقع امتحانات تصمیم به مردن میگیرن
و در اخر هم با تشکر از معلم ریاضی گلم که سوالاتش همیشه خدا در سطح کتابه
همه بدبختیام از ورشکستگی بابام شروع شد.
از وقتی که مجبور شدم تو دالهوس کار کنم!
اما بهترین بخش زندگیم وقتی بود که با هری استایلز اشنا شدم.
به داستانم سر بزن، پشیمون نمیشی عزیزم.
فالو کن یا حمایت کن اگه دوست داری؛]
https://www.wattpad.com/story/217645665
توجه ***** توجه :
عشقای منننن ، رمان داریم چه رمانی ..
هیجانی ، غم انگیز ، عاشقانههههه ، نمکیییی ، عشقا یعنی عشق ، نخونی از دستت رفته .
شکلات داغ ، رمانِ عاشقانه های ..... و امید ، نمیگم دیگه اسم دختررو ..
بدویین برین بخونین ، عکس شخصیتارو هم گذاشتماااا ♡♡
امیدِ توش دلبری هایی میکنه که نگو و نپرس ، باید آب قند به دست بشینین و بخونین (:
فقط بدویین تا دیر نشده بخونیننن ♡♡❤❤
نمی تونم خودمو کنترل کنم و اینو نگم
اول از همه فاک به به هرچی مریضیه مخصوصا آنفولانزا قبل امتحان ریاضی
دوم کیرم دهن امتحانات به خصوص امتحان ریاضی
سوم با تشکر از همه افراد فامیل که موقع امتحانات تصمیم به مردن میگیرن
و در اخر هم با تشکر از معلم ریاضی گلم که سوالاتش همیشه خدا در سطح کتابه
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.