سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه من یه نویسنده ی پیرم که بعد چهاار سال زحمت اکانتم پاک شد و حالا دوباره دارم از صفر شروع می کنم ممنون میشم اگه دوست داشتی یه به اکانتم بزنی شاید از بوکام خوشت اومد ❤
کسی اینجارو فک نکنم ببینه .
ولی خواستم یچیز رو بگم که تو دلم نمونه .
میدونید بدتر و بی مسئولیت تر از اونایی که بوک هاشون رو ول میکنن و دیگه ازشون خبری نمیشه کیا هستن ؟
عده ای که همچنان فعال هستن ، مسیج بوردشون هر روز پر میشه از حرفاشون، اگه ریدر بگه پارت میخوام میگن چشم ، واقعا هم اپ میکنه . ولی میدونین همه این مهربونیا واسه کدوم یکی از بوک هاش اتفاق میفته ؟ اونایی که کیپاپ هستن و حالا شایدم از یه فندوم دیگه .
اخه نویسنده عزیزمون از یجا به بعد دیده زیام یا لری حوصلشو سر میبره پس تصمیم گرفته واسه یه فندوم دیگه بوک اپ کنه و حتی جواب مسیج های هرکس که ریدر بوک واندیش بود رو نده .
اینکه چیو دنبال کنید و واسه کی بنویسید خودتون ربط داره . ولی اینکه میاید یه فف واسه یه فندوم دیگه رو ول میکنید و اخرین اپش میشه واسه چندسال پیش اما همچنان فعالین و واسه یه فندوم دیگه مینویسین ، ببخشیدا ولی ته بیشعوریه .
هلو بستی،
میخوام بهت یه کتاب هدیه بدم ولی قبلش ،
بیا باهم بریم توی خیابونای لندن دور دور
و بعد یه سری به پارکی که زیام باهم آشنا شدن بزنیم و از کافه ای که زین برای لیام شکلات داغ خریده ،
هر خوراکی ای که دوست داریم بخریم و تا رسیدن به محلی که کتاب رو گذاشتم با خوردنشون مشغول شیم ،
همینجاست
* کتاب رو به سمتت میگیرم
برای تویه ، میدونم چیز با ارزشی نیست ولی با عشق بهت میدمش:)
لاو یو❤
https://www.wattpad.com/story/305086937?
Everything that you've ever dreamed of
Disappearing when you wake up
But there's nothing to be afraid of
Even when the night changes
It will never change me and you:)))))