شمارو نمیدونم ولی من انقدر این مدت ناراحت و دلشکسته شدم که دیگه نمیتونم حتی جلو اشکامو بگیرم...یعنی فقط کافیه یه اتفاق کوچیک دیگه بیفته و من از هم بپاشم(:
سلام^^
ببخشید بدون اجازه اینجا پیام میذارم!
ممنون میشم یه نگاهی به فیک جدیدم که دارم با کاپل تهجین مینویسم بندازین...
مرسی که حمایت میکنی :)♡
https://www.wattpad.com/story/344347241
شمارو نمیدونم ولی من انقدر این مدت ناراحت و دلشکسته شدم که دیگه نمیتونم حتی جلو اشکامو بگیرم...یعنی فقط کافیه یه اتفاق کوچیک دیگه بیفته و من از هم بپاشم(:
کیوت بودنم زیادی سخته ها!
اصلا تصور اینکه هعی بخوام تو نوشتار از صفت های اکلیلی و عشقم و لاوم و..استفاده کنم باعث مور مور شدن تنم میشه و همچنان در خوندن لیتل اسپس اوردوز میکنم خیلی سخته این حجم از کیوتیی واقعا میخواستم یه وانشات اونطوری براتون بنویسم ولی بعد خودند چندتا فیک الان فقط میتونم براتون اکلیل استفراغ کنم*-*