he_callsme_Nahal
Link to CommentCode of ConductWattpad Safety Portal
صورتش رو جلو آورد و دستش رو آروم پشت کمرم برد... با توش قلب بالا نگاهش کردم که به سرعت اسلحه ام رو از کمرم کشید بیرون و با یه حرکت دستم رو پیچوند و به کابینت چسبوندم... ضامن اسلحه رو خلاص کرد و روی شقیقه ام گذاشت و گفت: «فکر کردی اینقدر خرم؟ نمیفهمم واسه چی اومدی اینجا ...» لبش رو به گوشم چسبوند و گفت: «... لیلی کوچولو؟» سلام عزیزم (◍•ᴗ•◍) اگه به ژانر عاشقانه - پلیسی خوشت میاد و دنبال یه رمان با موضوع جدید و آپ منظم میگردی، به بوک جدیدم سر بزن ♡♡ https://www.wattpad.com/story/275569065