Mamacitascandy

          سلام(*´・ω・)
          ببخشید بابتِ پیام گذاشتن توی مسیج‌بوردت، اگر این پیام اذیتت می‌کنه پاکش کن، فقط می‌خواستم بگم اگر دوست داشتی، خوشحال می‌شم با داستانِ تهیونگِ پرستار، جونگکوکِ مرموزش و پستی و بلندی‌هایی که می‌گذرونن همراه بشی و با حمایت‌هات دلگرممون کنی زیبارو♡
          
          https://www.wattpad.com/story/365246353?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
          
          
          

red22cherry

های هانی
          
          آممم .. راستش اولین کارمه و خیلیییییییی براش ذوق دارم
          کاپلش تهکوکه و داستانش به نظرم فوق العاده قویه
          
          یعنی ماه ها براش فکر کردم تا تونستم بنویسمش
          خیلی خوشحال میشم بخونی و نظرتو بهم بگی 
          
          کامنت هاتو رو قلبم هک میکنم 
          
          دیگه بدوم و بروم 
          لاو یو
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/373463996?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=red22cherry

SaraNazari023

زندگی جونگکوک درست از روزی بهم ریخت که دکتر کیم تهیونگ، با مادرش ازدواج کرد. مرد ۳۶ ساله مرموزی که کوکی ازش متنفر بود. اما چی میشه اگه این تنفر به احساس ممنوعه‌ای تبدیل بشه که ریشش به بیست سال پیش برمیگرده. 
          _ این انتقامه یا عشق؟ دکتر کیم؟ 
          _ این فقط یه تاوانه ۲۰ سالست جونگکوک‌. تاوانی که دلیل زندانی شدن تو توی دستای منه.
          https://www.wattpad.com/story/351968406?utm_source=android&ut

AyterZone

سلام جانآ
          معذرت میخوام که مسیج بوردت رو بی‌اجازه شلوغ میکنم اما اگر از خوندن داستانی با ژانر امپرگ لذت می‌بری خوشحال میشم به قصه کده کوچیک من سر بزنی و من میزبانت باشم 
          
          https://www.wattpad.com/story/337776176?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=AyterZone