maedeh1

شاید برای بهتر شدن فقط باید به نوشتن برگردم؟
          	البته اینطوری نیست که قبلا فندوم عوض نکرده باشم، داستان می‌نوشتم قبلا بعد بخاطر واندایرکشن تبدیل شون کردم به فن فیک. بعد از اکسو نوشتم و طولانی تر از همه از بنگتن... اما الان دیگه آرمی نیستم با اینکه هنوز بنگتن رو دوست دارم الان تو فندوم دیگه ای هستم... سردرگمم. دلم نوشتن میخواد اما دست و دلم به نوشتن برای کیپاپ نمیره. کشی اینجا گنشین بازی می‌کنه؟ اگر فیکشن از گنشین بنویسم می‌خونید؟

Nnothing___

اگه از گنشین بنویسی چندتا اکانت میزنم از فیکت حمایت میکنم
Reply

Nnothing___

@MaryCB6104 هیثم و کاوههه
Reply

Nnothing___

@maedeh1 واییییی تروخدا از گنشین بنویسسس
Reply

jkscorp

پارک جیمین، جانشین مخفی امپراطوری پارک‌ها که به مدت بیست و دو سال هویت و اطلاعاتش پنهان بود، بعد از مرگ خانواده‌اش توسط اداره‌ی پلیس بازداشت و به حبس ابد محکوم می‌شود. 
          با پیشنهادی که کیم نامجون، افسر عالی رتبه‌ی کره‌ی جنوبی به او می‌دهد، مغزش را به کار انداخته تا دوباره در مسیر قرار بگیرد و راهش را به سمت جئون جونگکوک و رقیبش، کیم تهیونگ باز کند.
          
          • برشی از متن:
          من چیزی شبیه به قهرمان زندگیت نیستم که از دست آدم بدها نجاتت بدم، پارک جیمین! 
          دنیا شبیه داستان‌هایی نیست که مادرت قبل خواب برات تعریف میکرد.
          
          • Couples: Vkook / Kookmin / Vmin
          
          • Genres: Dark / Harsh / Smut / BDSM / Action / Crime / Mystery
          
          https://www.wattpad.com/story/278980633?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=jkscorp

DejavuRaven

سلام عزیزم؛شبت به‌آرامشِ پرواز شب‌تاب‌ها روی دریاچه‌ی قو~!
          من یه ادیتورم؛میتونم برات کاورِ فیکشن‌ها و کارهای قشنگتو همونطور که خودت دوست داری با بالاترین کیفیت و جزئیات و کمترین قیمت ادیت بزنم:)✨️
          چندتا از نمونه‌هاشم توی صفحه‌ی خودم هست~
          خوشحال میشم اگه بتونم فیکای دوست‌داشتنیتو خوشگل‌تر و جذاب‌تر کنم برات

DejavuRaven

وقت بخیر لاو؛فیکشنِ کوچیکِ من درحال آپه و به حمایتِ تو و نگاهِ ارزشمندت نیاز داره!خوشحال میشم اگه بتونم چند دقیقه‌ای رو میزبانِ نگاهت باشم~
          
          - نگاهِ تیره‌رنگِ تو رُلِ سیگاری بود که با عطرِ شکلاتیش قلبم رو به‌آغوش کشید و آخرین قطره از تردیدِ توی وجودش رو دود کرد.
          - پس حالا بذار به‌جای عطرِ شکلاتیِ چشم‌هام،لب‌هام تبدیل به دراگی بشن که تاابد بهشون اعتیاد پیدا می‌کنی.
          https://www.wattpad.com/story/377098996?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=DejavuRaven

Yuki9137

بعد از چند سال یاد The last keeper افتادم و اومدم بقیش رو بخونم ولی دیدم که دیگه ادامش نمی‌دی.. واقعا ناراحت کننده بود وای.‌.

PAMatthiasRK

رد های کبودی و چنگ روی بدن عزیز کرده‌اش عجیب تو ذوق می‌زد. درد فشرده شدن قلبش اونقدری بود که اخم غلیظی بین ابروهاش بنشونه.
          - مثل زمانی صدام کردی که بی پناه بودی پسره من... چیشد... یعنی من خوب مراقبت نبودم؟!
          https://www.wattpad.com/story/385298233?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=PAMatthiasRK
          
          برای علاقه مندانی کاپل های #یونمین #نامجین #کوکوی در ژانر های جنایی پلیسی و اصمــ‌ـات.
          
          با عرض پوزش برای پیام گذاشتن در مسیج بوردت زیبا.