
majid1999n
و باز هم شب شدو من از خود بی خود شدم ... و دقیقا نمیدانم بیماریم چیست.......!!! و باز هم تنها نشسته ام و هیچ دل گرمی ندارم و امشب بوی در خانه پیچیده است که تمام وجودم دوست دارد ان را حس کند از دست این خاطره ها ی تلخ که ادمو داغون میکنند امشب دلم میخواهد با خدا جمع شوم تقسیم بر درد شوم ضرب در مرگ شوم