muhi_san

همین الان دیدم me or marnie به 10k ریدر رسیده و حقیقتا خوشحالم مرسی که دوستش داشتین❤️❤️

firoo_sunshine

خلاصه ی فیکشن من جنی شاهدخت هفتم گوریو مادرم به گیسانگ از سلسله ی هانه اون صیغه ی مورد علاقه ی پادشاهه اما منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه ی نامشروع رو تمام عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج با پسر عموم به سرزمینهان رفتم و اونجا با شاهزاده های هان آشنا شدم.
          
          https://www.wattpad.com/story/376207159?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=firoo_sunshine

moonriver85

این درست مثل یه بازیه..!
          حذف انسان هایی که مانعت میشن و سد راهتن..
          و هرکسی که ازش نفرت داری..
          اگه موفق نشی اونا رو حذف کنی،اونا تو رو حذف میکنن!
          درست مثل قانون جنگل..
          اگه نخوری،خورده میشی..
          قانون زندگی ما آدم ها هم اینه..
          اگه نکشی،کشته میشی..
          اگه حذف نکنی هم حذف میشی..
          پس بهتره عاقل باشی و از فرصت درست استفاده کنی..
          اونی که بیشتر از همه موفق به حذف کردن و کشتن آدم های اضافه ی زندگیش میشه،برنده ی این بازیه..
          اونی هم که کمتر حذف میکنه یا میترسه،بازندست..
          پس،بهتره عقلتو به کار بندازی و بشی قهرمان این بازی..
          موفق باشی دوست من!
          https://www.wattpad.com/story/384754354?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

فرض کن یک روز سوار اتوبوس بشی‌‌..
          بدون شناخت راننده و دونستن مقصد..
          فقط به خاطر اینکه آرامش بگیری و حالت بهتر شه..
          و از جایی که هستی دور بشی‌‌..
          اما ناگهان پلکات سنگین میشه و خوابت می‌بره..
          و خواب های مختلف می‌بینی و میری داخل عالم رویا..
          و وقتی که بیدار میشی،همه چیز متفاوت باشه و دیگه نه از راننده خبری باشه نه از مسافرها..
          و خودت باشی و خودت!!
          به دنیای شیاطین و ماورایی ما خوش اومدی پارک رزان...!:)
          https://www.wattpad.com/story/382041969?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

callagust

های چطوری ؟
          خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و نظرتو بگی ❤️
          هوسوک به چشم های خیس دختر نگاه کرد تمام ذهنش داشت هول چشم های سرد و بی احساس دختر میچرخید حالا مجبور بود حقیقتی که خوابو از چشم هاش گرفته رو به زبون بیاره تا شاید این سکوت کر کننده رو بشکنه " میدونم که من الان برات غریبم ولی تا وقتی بخوای من پیشتم قلب من همیشه متعلق به تو بوده و هست "
          https://www.wattpad.com/story/324609694?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=callagust&wp_originator=OpeLIosdbjNGrK%2Flau0t9mH1fEIDi6zh6WDXNQOt%2BZXL%2F%2FoHhE6kzVy2YChhKI6p%2BMK60PhTfc4ZSeOCxD%2FJrhFfQelt2X9suV50IRFm%2BnJjE%2BAF3B4H%2B22%2Fgoib5ndr

moonriver85

من جنگیدم و جنگیدم و جنگیدم.. 
          کنارم پا به پام اومدی و بهم گفتی اولین ستاره ی رویاهام میشی.. 
          بهم گفتی رویاهامو برآورده میکنی.. 
          الان کجاییم؟! :) 
          هیچ فکرشو میکردیم یه روز هرکدوممون بیفتیم یه قسمت از روزگار؟! 
          جدا از هم.. 
          اینو بدون که میدونم که الان سختمونه ولی میرسیم به جایی که حقمونه :) 
          این فیک درمورد خودم و رویاهامه :) 
          اگه میخوای با رویاهام همراه بشی،فقط کافیه این فیک رو دنبال کنی و به ریدینگ لیستت ادش کنی :) 
          https://www.wattpad.com/story/327641331?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=stella1385&wp_originator=7tXCdrDFmUSZl5AS1yHHsoa2iyh5NqbwMc2gQluJkvb7OAuIO%2BFhPQ%2Fhb%2BT0AJcBoKhaPffjnnPEnFYlrL0MWqMBGK1xcll1Ks87AXV11sa9SD0XmB8tKGd8hF4RldY9

moonriver85

سلام هانی•-•
          امیدوارم خوب باشی
          فیک تسخیرشده با کاپل تهنی آپ شده اگه میخوای بهش سر بزن 
          البته اگه فصل اولو نخوندی بهت پیشنهاد میدم اول حتما فصل اولو بخونی بعد فصل دومو
          *لبخند
          
          
          https://www.wattpad.com/story/310047429?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=BTS-1385&wp_originator=gXeyLgxfBivCHMoaW8b6dWUbUpQNCA9jDTkrzXdNYfEXSPe7RltKMOaDhmV1DFNe5TKyYg8%2Bj4amdrKWPEq4HPHJElHuwwra6iqR4F71WzPybUpDXaF4QsFbIbGODVXi

Zahra1370

جایی در بین خواب و بیداری می دوید…نور شدیدی چشم هایش را کور کرد…او می دوید و چیزهایی پشت سر او می دویدند…جنگل تاریک و پر از سایه های غریب بود…صدای پای تعقیب کنندگان نزدیک و نزدیک تر می شد…زمزمه هایی از پشت سرش شنید…کسی چیزی زمزمه کرد و او به زمین پرتاب شد…با اندک توانش برگشت تا آنها را ببیند
          سه نفر با شنلهای بلند مشکی ، چهره هایشان را زیر کلاه آن پوشانیده بودند…دیگر کارش تمام بود...
          
          جسیکا سراسیمه از خواب پرید.. باز هم آن خواب لعنتی... از وقتی به دانشگاه آمده بود خواب هایش شدیدتر و ‌واضح تر شده بود.. یادش آمد همین چند هفته پیش یک دختر دبیرستانی ساده بود و زندگی اش بی هیچ چالش خاصی پیش می رفت.... دیگر آن جسیکای قدیمی را نمیشناخت... اما مشکل اینجا بود که جسیکای جدید را هم نمی شناخت.. او اینجا در میان جادوگران هم غریبه بود و باید رازی مهم را در این دانشگاه عظیم پنهان می کرد…این مدت دنیا برایش بیگانه و خودش برای خودش بیگانه ترشده بود... "من کی هستم؟... بهتره بگم من چی هستم؟ ..." 
          
          کتاب هزار صفحه ای «دانشگاه جادوگری سانهاید» قراره به انگلیسی ترجمه و چاپ بشه. این کتاب کامل شده و فصل به فصل داره پابلیش میشه. اگه بیای،بخونی و کامنت بذاری و حس و حالت رو از داستانم برام بگی، کمک بزرگی به بهبود داستانم می کنی. مطمئن باش تک تک کامنت هات برام با ارزشن
          
          https://www.wattpad.com/story/301240315?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create_story_details&wp_uname=Zahra1370&wp_originator=qVxfztL4BMH7YI62bfVGsldydekSR3BBKCLudemn7533eqy95oGiBnopBKlqibB8TQGi0G3tm7L%2B3K1V50GLyf178lPnwtRL%2FqTs8BvvJ1WXJVvaEndQrMN3l%2F3uodU%2B 
          
          
          

moonriver85

سلام بیب^^
          یه فیک فوق العاده برات دارم که اعضا هم توش حضور دارن
          خیلی قشنگه امیدوارم بهش سر بزنی و ووت و کامنت بدی:) 
          ممنونم^^
          
          https://www.wattpad.com/story/291465408?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=BTS-1385&wp_originator=gipPEKDQAon7GEPl648RijKumQElElBR5ZsYz7UPh1OmgaVb%2FYuIbPnHxQhPBZReZEihczG%2BMN1UCVzC971fXnYxhTcyjpmwHPVtDbrly6EQhgHjHOl1fTFrXNBfiHzY

moonriver85

جنی یه دختر کمی مهربون و کمی هم مغرور
          اتفاقی واسش میوفته که زندگیشو به کل تغییر میده
          هم زندگیشو و هم خودشو
          اگه دوست داری بدونی اون اتفاق چیه،دعوتت میکنم که بیای و فیکمو بخونی^^
          
          
          https://www.wattpad.com/story/309018211?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=BTS-1385&wp_originator=AeyIqjQvRYLRvBnL2A0xxjvlMUOiZbhTKdBgteq0zrCwRXIxKKr1JelBeDN3cVt8atmVEWO4IekmyJI4Nrl%2BNG97P%2BaE6SNEGJGyZst2RrEJmAEmCB51aII%2BbSmBe3Xw