هی سلام امیدوارم حالت خوب باشه.
من عشق و جادو رو خوندم و باید بگم ایدهٔ کلی ت قشنگه.اینکه هری تو یه بُعد زمانی دیگه افتاده و اون راه حل عجیبتر خیلی قشنگه و جزییات خوبی درآوردی.اما سبک نوشتنت رو باید یکم تغییر بدی،دقت کردم زود از این شاخه به اون شاخه میپری و اگر خواننده بخواد با متن تو همراه بشه،فراموش میکنه احساساتی که بهش از هر پاراگراف متنقل میشه رو درک کنه و یکم کم کاری توی توصیفاتت این مسئله رو پررنگتر میکنه.از توصیفات کلیشه ای پرهیز کن و سعی کن سبک نوشتارت رو پیدا کنی و توصیفات متفاوتی استفاده کنی که خواننده بتونه حس کنه توی صحنه ای که نوشتی حضور داره.مثلا اون سکانسی که دراکو هری رو به تخت میبنده رو من تونستم تصور کنم خیلی راحت،اما خیلی کوتاه و زودگذر چون خیلی به جزییات و احساساتشون نپرداخته بودی و انگار با عجله نوشته بودی.همچنین پارتهات رو طولانی تر بنویس.همونطور که گفتم،ایده ت عالیه اما نوشتنت نیاز به تمرین داره؛)