larryn

بیا امسال بوکتو تموم کن لطفا(:
          و نوروز مبارک

کجایی):

حالت خوبه؟
          باز غیب شدی):
          راستی امتحاناست..

سلام انجل من اولین فف خودمو دارم مینویسم امیدوارم بخونیش و نظرتو باهام به اشتراک بذاری 3>
          
          
          ‏https://www.wattpad.com/story/321636238?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=theirgirlxx&wp_originator=W%2F%2BS2QhJgEh%2B5ALFXmzdZcGKIi91UcBlUCyDWQkBILiLhfAa8WhvDMFQwvxfm9BVg27N73epjVdggZZ9W%2BxxvOWwA6VH6%2F3HEF3BuoNTN5AonPGMFRLcSYLVpDzNWfjI

          هری: خب.‌...
          مسئله اینه که‌..
          تمام روز وضعم مثل اونیه که اول دیدی..
          به جز وقت هایی که دارم باهاش چت میکنم یا حرف میزنم...
          
          
          چپتر ۲۰ ام آپ شد :)
          
          https://www.wattpad.com/story/304456200?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story

نیستی ولی نوروزت مبارک دخترکم(:

دلم برات تنگ شده.

خنده ت تبدیل به لبخند ارومی میشه و پیشونیت رو به مال من میچسبونی...
          نفس هامون با هم یکی میشه و از وجودت گر میگیرم...
          هردو چشم هامون رو بستیم و فقط آروم نفس میکشیم...
          
          میشه ببوسمت؟!
          
          چپتر هجدهم آپ شد :)

حالا حس میکنم در مرکز عالم ایستادیم... فقط منو تو...
          چشم هام رو باز میکنم و همه جا تاریکیه...
          ولی تو هنوز اینجایی... 
          نمیبینمت ولی هستی...
          من حست میکنم...
          
          چپتر هفدهم آپ شد :)

لویی: تو از چه کاری آرامش میگیری؟!
          هری: حرف زدن با غریبه ها :)
          
          چپتر ۱۶ ام آپ شد :)