ommas_98

سلامممم به همه ی خواننده های عزیز red, green, tea time, farfalla و دیگر نوشته های بنده~میخواستم بهتون اعلام کنم که اپلود فیک های کامل شده م مثل رد و غیره در واتپد ادامه پیدا میکنه و همچنین فیکشن در حال اپلودم یعنی اپگوجونگ بارانی هم به زودی توی صفحه واتپدم قرار میگیره! بوس بهتون

areaderyoudontknow_

@ommas_98 ای وااای چقدر خوب ممنونم
Reply

greensnss

@ommas_98 خوش برگشتی جانم بسی خوشحال گشتمی سلام 
Reply

So0mati

@ommas_98 چقد خوشحالم که قراره بازم بنویسی♡♡
Reply

ommas_98

سلامممم به همه ی خواننده های عزیز red, green, tea time, farfalla و دیگر نوشته های بنده~میخواستم بهتون اعلام کنم که اپلود فیک های کامل شده م مثل رد و غیره در واتپد ادامه پیدا میکنه و همچنین فیکشن در حال اپلودم یعنی اپگوجونگ بارانی هم به زودی توی صفحه واتپدم قرار میگیره! بوس بهتون

areaderyoudontknow_

@ommas_98 ای وااای چقدر خوب ممنونم
Reply

greensnss

@ommas_98 خوش برگشتی جانم بسی خوشحال گشتمی سلام 
Reply

So0mati

@ommas_98 چقد خوشحالم که قراره بازم بنویسی♡♡
Reply

RahaAisha

سلام عزیزم
          ببخشید که توی مسیج بوردت پیام میذارم
          
          اگر دنبال یک فیک با ژانر رمنس، درام، زندگی روزمره و انگست زیاد هستید
          خوشحال میشم یه نگاه به بوک جدیدم بندازین
          مطمعنم ازش خوشتون میاد :)))))
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/318689683?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=RahaAisha&wp_originator=L3zzGRV2qWjdFqkkE%2Ba3jVc4W04E8d5qcqTmeKPMsjM7yOrQw5LlLmalWwI8IGawpadAACkXghu8OLgrbXzsT1nB0ao9auOQduTG0FdZshIjD%2FRiFaZ9d21eZwRQjwn3

he_callsme_Nahal

سلام دوست من! 
          خوشحال میشم وقت زیباتو، و نگاه قشنگتو صرف خوندن رمان های من هم بکنی ^-^ 
          
          مطمئنم خوشت میاد... ایرانی و عاشقانه اند و همه ی داستان رو خودم ساختم. 
          الان دوتا شون کامل شده و یک رمان درحال آپ دارم. 
          حتما نظرتو راجبش بهم بگو و به دوستات که از این سبک خوششون میاد معرفی کن❤❤
          
          بوک درباره پیجم :) 
          https://www.wattpad.com/story/243206195

Persemeter

وانشات: Hidden Heart
          چانبک
          زمانی که داخل دستشویی رستوران بودم اسمش رو به آرومی روبه روی آینه بالای روشویی صدا زدم. به جای اینکه یک نفس عمیق بکشم و به سر و صورتم آبی بزنم و برم رو در رو بهش بگم "وقتی بهت نگاه میکنم، انگار مقابل هزاران نفر قرار گرفتم، تنم شروع به لرزیدن میکنه. تمومش کن و منو تو آغوشت بگیر..." رفتم و ده هزار وون مواد مخدر تهیه کردم. 
          × بازنویسی از روی تیکه داستانی از کتاب مجموعه داستانهای "کاش کسی جایی منتظرم باشد",  اثر آناگاوالدا ×
          https://my.w.tt/6VAkBTo7l3