Teahkook_writer

تهیونگ نمی‌تونست و نمیخواست بیشتر از این با فکر کردن به بوسيدن اون لب های باریک و وسوسه انگیز ، خودش گناهکار کنه . ابدا نباید پاکی و معصومیت وجود پسر خرگوشی با این افکار خرابش قاطی کنه . هیچ کلمه ای در دنیا برای توصیف احساسات تهیونگ مقابل جونگ‌کوک شیرین و خرگوشی و تو بغلی مناسب نبود . پسر کوچکتر بدون هیچ تردیدی مثل بچه خرگوش گمشده سرش توی سینه بزرگ و مردونه تهیونگ قایم کرد و گریه هاش از سر گرفت . 
          Vkook
          
          https://www.wattpad.com/story/318593161?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Teahkook_writer&wp_originator=2ViyJJMfUq5WQmUHAN2Z0FOVuT1AfH%2FCkQS5cvuP9ZTRo9OKu5agW4LK0poZkq6QNQBqIpKGYlAPdTHH4lLhVJsrlWeK2Uo1CC4Mlre4fEURq5AlVj04YDGdTFUucRdX

__Cica

Niramwrites

سلام (๑• . •๑) 
          ببخشید که وارد مسیج بوردت شدم، اگر راحت نیستی میتونی این پیام رو پاک کنی... 
          اگر ژانر امگاورس میخونی و دوست داری که یه داستان کلیشه ای نباشه، به این بوک سر بزن و با حمایت هات خوشحالمون کن جیگر؛) ♡
          
          https://www.wattpad.com/story/325459669?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites&wp_originator=E1vnuDsrLzBKTB9O%2BlNFYTH54xlX1zkU%2FlufYFxiIxkrFrTsj03ZIPJnQdMZRdgLu%2F20NRfOswRag1ApOahx1u8zMTE3hPO6NWyIKgaa76L3Cc%2Bn8RHkeNoBbxCuqfSN

rvkjhsvc

جونگکوک تک پسر خانواده جئون پسر بزگترین مافیای شهره!
          پسری که با پشتیبانی پدرس هر کاری دلش بخواد میکنه و کی میتونه جلوشو بگیره؟
          و چی میشه اگه خانوادشون شکست بخوره؟
          چی میشه اگه به ادم اشتباهی اعتماد کنه؟
          
          
          https://www.wattpad.com/story/244855384?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info℘_page=story_details_button℘_uname=vkookbtsss℘_originator=6pYnzfL2IeWQDAyWMf2tj5O66rR%2FpjPwuYgE1QVP65SsjMXke1rCwFCZA1gpRwZqqrHHga%2FZbphfp1BgAL0wV2BpuP1MG%2BB9tYANJ%2BpDxV7ewPucdLbmNPNs4zlDXzVx

Firooze2002

اینبار جونگکوک بود که حرفشو میبرید.
          - چرا لازمه!
          خیلیم لازمه.
          تهیونگ من هیچ وقت نخواستم با قاشق نقره بدنیا بیام.
          هیچ وقت نخواستم سرمو روی بالشت پر قو بزارم و آره...
          به هیچ وجه هم نمیخواستم به این‌ آکادمی بیام!
          
          دستشو مشت کرد.
          خیلی جاها ضعفشو نشون میداد.
          درست مثل الان!
          
          - اشتباه کردم! چانیول واقعاً دوست خوبیه!
          اونم یه کره ایه!
          ولی هیچ وقت این حرفارو بهم نزده بود...
          اونم مال این کشوره اما حتی غریبه تر از تو! اون همیشه به حرفام گوش میده اما هیچ وقت بهم بی احترامی نمیکنه.
          اون منو سرزنش نمیکنه تهیونگ، برعکس تو...
          تویی که داری مثل دشمنت نگام میکنی!
          من توی جبهه‌ی مخالف تو نیستم!
          
          قسمتی از پارتمونه، دوستش داشتی لینک زیر رو لمس کن 
          
          https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=O81sm4Q6CrYzzXznFVsr0rQX94ZlwaiMaPOCHAGJxKQZZXMRzWIyDyFSZ9p49xwqiQDSwRQSq3jmapYocfci0lwGWm5Yhbvlpmc%2Bwf8HG07ND6u%2BJmqUCNP%2F5lJIiHGw