هیچی حس نمیکردو چشمای اشکیش،تنها ایکاروس رو میدید که بین دست های سرباز،بیجون بود و خون،مثل ابشار روی زمین میریخت.
یعنی به همین زودی،عشقش به پایان رسید؟
****
هی دوستم.
ممنان میشوم اگه یه داستان یک تازه کار نگاهی کنی.
موضوع متفاوته و نمونش توی واتپد نیست.
پسسسس.
با تچکر.
=)
https://my.w.tt/HitDuobkwX
شاید بهتر باشه به جای اینکه به همدیگه توهین کنیم و همو زیر سوال ببریم،رابطه دوستانه ای برقرار کنیم.واتپد جایی که آزادی داره...اگر قرار بود اینجا همه مثل طوری که تو جامعه رفتار میکنن باشن، دیگه نیازی به رو آوردن به واتپد نبود که حرف دلشون روبزنن یا عقاید و نظراتشون رو با دیگران به اشتراک بزارن.
بیاین سعی کنیم به همدیگه احترام بزاریم.باور کنید راحت ترین کاره....❤
-p