user86880349

سلام من تا حالا هی رو نخونده بودم و توی این چند روز بکوب نشستم و خوندمش:(
          نمیدونستم ته داستان این اتفاق خیلی ناراحت کننده بیافته و بلب چان رو شکسته تو ته داستان ببینم
          ممنون از اینکه این داستان رو نوشتی

user86880349

@radoniac وااقعااا؟.
            ممنونننن
Reply

radoniac

@user86880349 قسمت ۲۶ ، قسمت آخر نیست
Reply

BaharanTrb

سلام❤️
          ازوقتی که هی ان پابلیش شد من دنبالت گشتم تا اینکه نوتیفیکیشن برگشتتو دیدم
          لطفا هی رو بزار برامون بمونه
          هرزمان که دلتنگ میشدم یا ناراحت بودم هی رو میخوندم 
          واقعا جای خالیش وحشتناک محسوس بود…

radoniac

@BaharanTrb  ♥️♥️♥️
Reply

Nilay614

چقد خوشحالم از اینکه اینجایی
          کل مدتی که نبودی با اینکه بچه ی قشنگت هم با خودت برده بودی اما یه عنوان تاپ لیست فیکشن هام به همه معرفی میکردم و میگفتم حیف که شماها نخوندین و نمیتونین بخونین 
          خوشحالم، از اینکه اینجایی بی نهایت خوشحالم 
          امیدوارم تا مدت زیادی حس و حال موندن رو داشته باشی و حتی کارای دیگه ای هم ازت ببینیم
          دلم برات اینجا و توی تلگرام تنگ شده بود
           نگران بودم چون ما باهم حرف میزدم و تو خیلی یهویی محو شدی.. خوبه که حالت خوبه
          مراقب خودت باش
          از اینکه دوباره هی رو داریم سپاسگزارم
          لومیر زیبا✨️
          
          
          دلم برای توت فرنگی نعناع تنگ شده بوددددد

Nilay614

@Nilay614 دوران ماموت هاهیهی
            درسته خیلی وقت گذشته
Reply

radoniac

@Nilay614 عزیزم منم دلم تنگ شده بود ❤️
            لومیر ... تو منو از دوران ماموت ها می‌شناسی...
Reply

siimsiimL1485

صبح قبل از اینکه برم سرکار نوتیفیکیشن HE عزیزم رو دیدم
          واقعا روزم ساخته شد
          کل روز لبخند روی لبام بود و بی صبرانه منتظر بودم برگردم خونه و بخونم 
          ممنوووونم نویسنده عزیزمون
          اینقدر خوشحالم که نمیدونم خوشحالیم رو چحوری برات بنویسم
          بوس بهت 

Chapter44

خیلی حس خوبی داره که واتپد رو باز کنی و he رو توی لایبرری ببینی

Chapter44

@Chapter44 من دیشب قبل خواب انقدر فکر کردم به رابطه‌شون بعد از آشتی... نمیشه سکسشون رو بنویسی؟ می‌خواااام
Reply

Chapter44

@radoniac میگما نمیشه پایانش رو دوباره بنویسی و چانیول بیشتر بکهیون رو منتظر نگه داره؟ تلاش‌های بکهیون خیلی کیوت بود هق... چانیولم که مثل همیشه مهربون و گوگولی زود قبولش کرد دوباره...
Reply

Chapter44

@radoniac راستش اون موقع پی‌دی‌افش رو دیدم توی یه چنلی و بعد از اینکه خوندمش اون پیام رو نوشتم تا بگم که چقدر هی رو دوست دارم♡ از خودم راضی‌ام که اون شب بهت پیام دادم
Reply

Chapter44

یادم میاد وقتی که هی رو می‌خوندم چقدر هیجان داشتم... بکهیونش خیلی خاص و کاریزماتیک بود. وقتی چانیول اسم بکهیون رو ذخیره کرد و قلبم یه تپش جا انداخت چون واقعا he خیلی برام زیبا بود. قشنگ‌ترین بخشش به نظر من اون پارتی بود که چانیول با یه قایق سورپرایزش کرد و من برای خواسته‌های کوچیک خودم که میشد برآورده بشه و نشد اشک ریختم... امیدوارم هر جا که هستی موفق باشی و فقط خواستم بگم که هی چقدر برام عزیز بود♡