Venooella

با من درباره حقارت صحبت نکن!
          چون تو مجبور نشدی بخاطر تقلب مسخره‌ات توی امتحان و جلوگیری از اخراج خودت و دوستات برای استادت ساک بزنی!!
          
          https://www.wattpad.com/story/374548364?utm_source=android&utm_medium=com.whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Venooella
          
          دوست داشتی یه سر بزن 

firoo_sunshine

خلاصه ی فیکشن:
           من جنی شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سلسله ی هانه... اون صیغه ی مورد علاقه ی پادشاهه اما منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه ی نامشروع رو تمام عمر با خودمون بکشیم! برای فرار از ازدواج با پسر عموم به سرزمینهان رفتم و اونجا با شاهزاده های هان آشنا شدم...
          
          https://www.wattpad.com/story/376207159?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=firoo_sunshine