rosr_luvv

سلام سلام میشه ازت بخوام به این فیک چتِ قشنگ سر بزنی؟ شاید خوشت اومد✨
          
          https://www.wattpad.com/story/386300397

سلام عزیزم خوشحال میشم به فیکشن جدیدم یک نگاه بندازی...لاو یو
          
          https://www.wattpad.com/story/372912614?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=a_bad_guy

امیدوارم بخونیش و خوشت بیاد♡
          https://www.wattpad.com/story/365542850?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=SourSoussi

هی بیبی خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و بخونیش
          https://www.wattpad.com/story/379405262

https://www.wattpad.com/story/373587711?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=a_z_tah_yna_
          
          ૮₍ ˶ᵔ ᵕ ᵔ˶ ₎ა
             (⊃ ❤ ⊂)      
          ꒷꒦please follow 
          ꒷꒦please vote
          ꒷꒦please comment
          ممنون میشم ازم حمایت کنی

سلام ببخشید بدون اجازه پیام میدم
          ولی اگه دوست داشتی میتونی یه سر به بوکم بزنی♡
          https://www.wattpad.com/story/372740961?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=KIM_vj7

سلام دوست داشتی خلاصه‌اشو بخون>>
          
          همه چیز از جایی شروع شد که امپراطور، کسی که باید پدر صداش میزدم، تصمیم گرفت صیغه‌ی پسرعموی اولم بشم!
          
          من جنی، شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سرزمین هانه!
          اون صیغه‌ی مورد علاقه‌ی امپراطوره و منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه‌ی نامشروع رو تموم عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج اجباری به سرزمین هان پناه بردم تا برادرمو پیدا کنم!
          اما اونجا درگیر دو شاهزاده‌ی هان، تهیونگ و سهون شدم!
          
          https://www.wattpad.com/story/366062796?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002

ممنون بابت ووت عزیزم