معذرت میخوام که بدوناجازه اینجا پیام میزارم، ولی تازه تصمیمگرفتم اولینفیکم رو بنویسم(: زمانزیادی روش گذاشتم و براش واقعاً زحمتکشیدم؛ پس خوشحالمیشم اگه با «تناقض» همراهبشی.
عشق و آرامشی که بعداز مصیبت و درد وارد زندگیاون میشد، باعث این تناقضشیرین بود!
-تناقض-
اون خونوادهش رو، پدرومادرش رو از دست دادهبود اما حالا خانوادهی جدیدی در انتظارش بود.
بعد این اتفاقات پیشبینی نشده، چهکسی قراربود همسر اون امگایزیبا باشه؟! تهیونگ یا جونگکوک؟!
همهچیز از بعد اونامتحان شروعشد...
https://www.wattpad.com/story/384857859?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lemon_JM
معذرت میخوام که اینجا بدوناجازه گفتگویی شروعمیکنم ولی تازه تصمیمگرفتم اولینفیکم رو بنویسم(: زمانزیادی روش گذاشتم و براش واقعا زحمتکشیدم؛ پس خوشحالمیشم اگه با فیکِتناقض همراهبشی.
عشق و آرامشی که بعداز مصیبت و درد وارد زندگی اون میشد، باعث این تناقض شیرین بود!
-تناقض-
اون خونوادهش رو، پدرومادرش رو از دست دادهبود اما حالا خانوادهی جدیدی در انتظارش بود.
بعد این اتفاقات پیشبینی نشده، چهکسی قراربود همسر اون امگایزیبا باشه؟! تهیونگ یا جونگکوک؟!
همهچیز از بعد اونامتحان شروعشد...
https://www.wattpad.com/story/384857859?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lemon_JM
خب خب خببببب
انقدر ک از سقوط بدبخت من حمایت نشد مجبور شدم در کنارش ی تک سام بزارم بلکه دیده بشه پسرم
آکوما:کوکمین و ته جین
زمان پارت گذاری این فیک بدون قائده و با حمایت شما گذاشته میشه
(گرچه من این مدت زیاد امتحان دارم)
برین سراغ بوک
@saharansari1381
سلام نویسنده ی عزیز
من عااااااااشق سقوط شدم
با این که کم داستان پیش رفته ولی همون قسمت هارو هم من ۱۰ بار خوندم
کی شروع میکنی به آپ کردن؟
من خیلی منتظرشم
لطفااااااااااااا آپ کن نویسنده لطفا