Dreamer066

سلام قشنگم :)♡ مطمئین نیستم به این ژانر علاقه داشته باشی اما من به تازگی یک مجموعه مافیایی-عاشقانه رو شروع کردم و خیلی خیلی خوشحال میشم اگه بهش یه شانس بدی>.<♥︎
          البته که لازم به ذکره این کتاب فن فیک نیست تمامی کرکترها متعلق به خودم هستند.
          Genre: Romance, smut, BDSM, mafia
          https://www.wattpad.com/story/347461429
          اقتباسی از واقعیت.

fafaexo_12

سلام عزیزم
          خوشحال میشم اگه دوست داشتی و وقت کردی یه سر به بوکم بزنی و نظرتو بگی 
          این اولین تجربه ی منه ممنون میشم حمایتم کنی:)
          
           https://www.wattpad.com/story/310328990?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=fafaexo_12&wp_originator=yxg4pcNWMgsjs9uoQwIZv47uTyhWVooOmmusPHgjnqIh3zXHcLQpH4v7TuJkfnSj4fw3R%2B1DylG9XhJpGez7Q9dSnizx%2FxKtocOSUEZSvhPD%2BU2ECH5IQ762p36FY7xY

Melody7979

های لاولی♡ 
          
          کتابی پر از سناریو ریکشن های جذاب و فان آوردم~ 
          
          وقتی میری کنسرت بی‌تی‌اس...
          وقتی با بی‌تی‌اس سر کلاس تقلب میکنید...
          وقتی استری‌کیدز مراقب امتحان میشن...
          وقتی به سونتین فارسی یاد میدی...
          وقتی بی‌تی‌اس برای اولین بار از دستشویی ایرانی استفاده میکنن
          و
          و
          و
          و..... 
          
          کلی سناریو از از گروه‌های دیگه توی این کتاب هست که با خوندنش خنده روی لباتون بیاره :)
          بهش سر بزنید و روزتون رو بسازید♡ 
          
          https://www.wattpad.com/story/257172790?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979&wp_originator=kYij2pqxN54RrWzzvZng%2FNV%2F0dvFUEcr1vZvdywjxTMA4MfJKVgvkGcIQkiyC%2BU42vv3xNdESNrrXdItCGb4ZpBEEZEHuFLXTC5ExdRMxpa4dfHfwUvlkHQ82ujRIdmr
          
          

zarzartala

سلام عزیزم، خوشحال میشم یه سر به دنیای این داستان بزنی و اگه خوشت اومد بخونیش❤
           https://www.wattpad.com/story/230243855

zarzartala

@sara_sehun_exo 
            اوپس :) مرسی عزیزم، خیلی خوشحالم که دوستش داشتی❤
Reply

sara_sehun_exo

@zarzartala سلام عزیزم من گزارش آدم ربایی رو تو چنل تلگرامت خوندم چقدرم که قشنگ بود  مرسی از قلم قشنگت ولی اینجا حتما ووت میدم لاو ❄
Reply

mary_vicy

iii_bts

__completed__
          قسمتی از رمان:
          
          هانا توی سکوت هق هق کردو گفت:
          _من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم‌... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟
          تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت:
          _تهیونگ... فقط یه خواهش ازت دارم... این تنها خواهشمه بعد از شش ماه همسرت بودن... میشه از بائک هیون مواظبت کنی؟ میشه مثه من پسش نزنی؟... میشه دوسش داشته باشی؟
          _بائک هیون؟
          هانا لبخند زدو گفت:
          _خودت این اسمو انتخاب کردی... توی مصاحبت گفتی میخوای اسم پسر اولتو بائک هیون بذاری!... حتی وقت اینکه با هم اسم انتخاب کنیمو نداشتیم... 
          
          ژانر : عاشقانه، درام، دختر پسری
          کارکتر ها: تهیونگ، هانا و ...
          وضعیت: کامل شده
          https://www.wattpad.com/story/289325717?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=iii_asal&wp_originator=N78MBIVgpCgiDYdJAs3kQAlBSBKYaVIk8XZ7fS2iVhPxsgnqnKES7KnJ%2BIduNuso5pSRSRMDJcR7gsbGTOWr8ArIr4%2BG8KSTVRyIY4uEKlW2Z7j%2B9t6YibyjIfi6Cl6R