VK-Cheri

سلام عزیزم ببخشید بی اجازه توی مسیج بوردت پیام میزارم ‌‌..
          خوشحال میشم اگر دوست داشتی یه سر به فیکم بزنی..
          
          
          
          پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! 
          حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی "
          قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟"
          
          https://www.wattpad.com/story/374360976?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VK-Cheri

Kimiyatolkien

_whitewolff_

سوفیا..
          مغرور، جدی، سرسخت؛ و البته افسرده!
          سوفیای مغروری که از شوهر اجباریش کتک میخوره و زندگی براش معنایی نداره...
          سوفیایی که تیغ، رفیق همیشگیِ شبای تنهاشه..
          
          بهترین دوستش جولی با زیر دست پرروش ویلیام بلک، تصمیم میگیرن بدون اینکه بفهمه، شادش کنن، بهش امید بدن و زندگیشو پر معنی کنن، ولی..
          
          خوشحال میشم بهش سر بزنی بیب *-*
          
          https://my.w.tt/Y1gDLncJb8

sen_inf

باشه حتما❤️
Reply