StartHappiness_700
سلام شیمین چطوری؟
@shiiimiiin21
0
Works
0
Reading Lists
36
Followers
از لحاظ روحی نیاز دارم برم یه نمایشگاه بین المللی کتاب که آثار همه ی نویسندگان برتر قرن توش باشه. چند تا از نویسندههای مورد علاقهمم حضور داشته باشن و کتابشون رو برام امضا کنن. بعدشم همونجا با یکی آشنا بشم و باهاش ازدواج کنم و برم سر خونه زندگیم
سلام شیمین چطوری؟
شیمین یه دونه فیلم بودا گفته بودی ما نگاه کنیم اسمش چی بود
@Nazin_mim @shiiimiiin21 تو روز روشن بچه رو کلون کردی حالا بهش میگی چرا دلقکی؟ سرو چمان من چرا ناز شیمین نمیکند؟ #تفرقه افکنی
اهای تو. یعنی چی ک پیامات رو بوردم نیس،پ؟
@mahrbi سلاااام عزیز دلمممم. خوبی؟ وای مهشاد خیلی دیگه مثل اونموقع نمیام واتپد. فقط بعضی صبحا که بیدار میشم یه سر میزنم و شبا هم یه نیم ساعتی میام و زود خوابم میبره. ولی خیلی دلم برات تنگ شده بود.
شیمینننن امروز خواهرم اومده بود دنبالم بعد بعد یه دسته میمون درختی حدودا چهارم پنجمی رد شدن از پیش ماشین بعد یکیشون برگشت به دوستش گفت من یه شوگر مامی اینجوری میخوام*لبخند پر از لبخند یعنی چیییییی رسما تا وقتی برسیم خونه تو شک بودیم بعد که خواهرم برای اون یکی خواهرمم تعریف کرد سهتایی به شک بودنمون ادامه دادیم میخوام بگم من همسن اون بودم از چیزی خبر نداشتم ولی خب حقیقتا بیشتر از اون میدونستم حیحی
@shiiimiiin21 اونو میدونممم اینا پسرا نمیدونم چرا اینجوری گفتن نه میدونم خودمم بد حرف میزنم نه باباااا به خواهر من بودن نر بودن نه باباااا اشکال نداره که
@Nazin_mim وااا؟ شوگر مامی مگه به دخترایی که سنشون بالاست و با پسرای کوچیک دوست میشن و حسابی خرجشون میکنن نمیگن؟ نه تو خوب توضیح دادی من سوالامو بد پرسیدم. فکر کنم داری تو دلت میگی عجب غلطی کردم اینو تعریف کردما، نه؟ *خنده نه فقط متوجه نشده بودم به خواهر تو بودن یا همینجور دربارهی یکی دیگه حرف میزدن و شما شنیدین. اوکی؟ بعدشم نگفته بودی میمون درختیا چه جنسی بودن. همین. *خنده منم هی پرسیدم دیگه. ببخشید *چشمک
@shiiimiiin21 خواهرم دختره هاا شوگر مامی نمیشه؟ پسر بودن فکر کنم خیلی تو در هم گفتم معلوم نیست چی به چیه
از لحاظ روحی نیاز دارم برم یه نمایشگاه بین المللی کتاب که آثار همه ی نویسندگان برتر قرن توش باشه. چند تا از نویسندههای مورد علاقهمم حضور داشته باشن و کتابشون رو برام امضا کنن. بعدشم همونجا با یکی آشنا بشم و باهاش ازدواج کنم و برم سر خونه زندگیم
یه افسانه نهچندان قدیمی هست که میگه اگه شبها یه قاشق پلاستیکی سفید رو بذاری لبهی پنجرهی اتاق خوابت، فرداش برف میباره.
شیراز خسته نداره حالا عرب خلیج نداره
@shiiimiiin21 اره.. ولی خب یه ذره آب داره ولی خب اون کجا دریاچه ای که توش میشد شنا کرد و قایق توش بود کجا ( وی اینارو ندیده ولی داییم تعریف کرده برام هعی حسودیم میشه داییم شاهو دیده*گریه سگی )
@shiiimiiin21 خبری نشنیدم نه
@shiiimiiin21 در باب عشق و زیبایی، زوال بشری رو خوندم. نمیشه که بگم اهل کتابم ولی یه موقع هایی بهشون پناه میبرم شیمین
Both you and this user will be prevented from:
Note:
You will still be able to view each other's stories.
Select Reason:
Duration: 2 days
Reason: