همه بدبختیام از ورشکستگی بابام شروع شد.
از وقتی که مجبور شدم تو دالهوس کار کنم!
اما بهترین بخش زندگیم وقتی بود که با هری استایلز اشنا شدم.
به داستانم سر بزن، پشیمون نمیشی عزیزم.
فالو کن یا حمایت کن اگه دوست داری؛]
https://www.wattpad.com/story/217645665
در این هوای سمی گیر افتاده ای ! بوی تعفن لاشه ی گندیده ی روحت همه جا را برداشته و تو هنوز بی اعتنا امروزت را به فردا میدوزی . بی اعتنا به تمام احساسات پر رنگت که آنها را پوچ میشماری و در نطفه جانشان را میگیری و روزگار که همیشه پیرمرد خرفتی بود که از تکه تکه کردن قلبت لذت میبرد بازی کثیفی را با تو شروع کرد و تو چه احمقانه بازیچه ی دست آن پیرمرد شدی !
.
سلام عزیزم من یه فف لری نوشتم خوشحال میشم بخونی و نظرتو راجبش بگی❤️
https://my.w.tt/OcMsA7g5S0