Theaurrora

جیسونگ پسری ساده و معصوم بود، ولی پشت لبخند ملایمش یه راز تاریک پنهون بود. چیزی که مینهو خیلی دیر فهمید... و وقتی فهمید، وارد جهنمی شد که جیسونگ با دست های خودش ساخته بود.
          
          -"من اون فرشته‌ای نیستم که تو تو خیال‌هات ساختی، لی مینهو... من زهر می‌ریزم تو جامی که با لبخند بهت تعارف می‌کنم. دنیامون پر شده از درد و وسواس، جایی که تنها راه زندگی کنار من، قدم زدن تو سقوطه.
          حالا بگو، می‌تونی این شیطان رو دوست داشته باشی؟ یا اینکه این عشق لعنتی، آخرش ما رو نابود می‌کنه؟"
          
          اگه دنبال فیکشن مینسونگ هستی که با لطافت شروع می‌شه ولی آروم‌آروم کشیده می‌شی به دنیای تاریکی که از اعتماد، کنترل می‌سازه و از عشق، وسواس، پیشنهاد میدم موگه رو بخونی:)
          خوشحال میشم به جمع برف کوچولوهای من بپیوندی♡
          https://www.wattpad.com/story/397971590?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Theaurrora

Adrinaaliyari

سلام بر شما دلبر زیبای من.....
          
          من یه فیکشن نوشتم با شرایط زیر:
          
          ◆ ژانر: عاشقانه، فلاف، درام، روزمره، اسمات، انگست، کمدی، اکشن
          
          ◆ وضعیت:  در حال آپ! 
          
          ◆ اسم فیکشن: ORPHIC ( داخل پرفایلم هست دلبرم.)
          
          • کاپل: کوکوی
          
          خوشحال میشم بخوانی و ازم حمایت کنی دلبرم( برام ووت و نظر بذاری، و اگر ارزش داشت، فالوم کنی دلبرم♡~•°)
          
          این حمایت، دوطرفه خواهد بود دلبر زیبای من♡~•°
          
          منتظر ووت و نظرات زیبات هستم دلبر♡~•°
          
          تا اخــر فیکشن همراهم باش دلبر♡☆~°

Dante_1997

سلام عزیزم من یه ویکوک رایترم
          بیشتر از ده تا بوک کامل شده و در حال آپ + کلی وانشات و سناریو دارم .
          میشه یه سر بزنی و اگه دوست داشتی حمایتم کنی ؟