ببخشید که بدون اجازه شما اینجا چیزی تایپ میکنم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم یک فیکی بنویسم که واقعا زمانم رو روش بزارم :)
اگر دوست داشتی رز سفیدم در خونه "میراث" رو بزن و کمی مهمونش باش و با میزبان های مهربونش همراه باش :)
" میراث "
دکتر کیمی که سعی کرده بود بعد از فوت پدرش تمام خانواده کیم را به دور هم جمع کند اما ...
نوه کوچکتر کیم بزرگ که طی سال ها غیبش زده بود چی ؟
یک دایی مسئولیت پذیر ، برای برگرداندن خانواده اش تا اسپانیا هم میرود .... درسته ؟
اما واقعا آن پسر گمشده ، حاضر به پذیرفتن خانواده ای که روزی با پای خودش آنها را طرد کرده بود ، میشد؟
https://www.wattpad.com/story/374561364?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=SarinaMehrabi
کیم تهیونگ پسری بیست و چهارساله که عاشق برادر ناتنی خودش میشه و وقتی جونگکوک متوجه احساسات عمیق تهیونگ میشه اون هر بار به شدت پس میزنه مهم نیست اون مرد چند بار میشکنه و چه زجری تحمل میکنه و بنظرتون چی میشه اگر توی تصادف تهیونگ وارد بدن معشوق جونگکوک بشه ؟ می تونه از اون همه اتفاق جون سالم به در ببره ؟ می تونه به بدن خودش برگرده ؟
و کلی سوال دیگه....
------------------------------------------------
-آدم نمی تونه از کسی که دوستش داره دست برداره ، یعنی اگر خودشم بخواد دلش این اجازه رو بهش نمیده . واقعیتش اینکه شاید برای چند ساعت اعصبانی بشی ، اضحار بی تفاوتی کنی یا به خودت تلقین کنی که دیگه پیگیرش نیستی و دست برداشتی ازش ، ولی این دل وامونده مگ دست برمیداره ازش ؟مگه این دل کنده میشه ؟هزار بار خودت رو راضی کن برات مهم نیست و بهش فکر نمیکنی ولی باز با ی بار شنیدن صداش یا رسیدن ی پیام ازش قلبت به تپش میوفته و می تونی صداش رو بشنوی . ولی وقتی ی نفر از ته دل دوست داشته باشی دیگه گذشتن ازش غیر ممکنه...
------------------------------------------------------I think you'd like this story: "My Gazelle ٫Vkook٫" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/374891388?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
خوشحال میشم نگاهی بندازید :))