سلام زیباا
خوشحال میشم سر بزنی
کیم تهیونگ، وارث جوون و پیچیده خانواده جنایتکار قدرتمند کیم، زندگی دوگانه ای داره. از نظر ظاهری، مظهر متانت و اقتداره که قراره روزی به امپراتوری جنایتکار پدرش مسلط بشه. اما پشت درهای بسته، تهیونگ به یک فضای خصوصی خلوت میکنه، جایی که میتواند آسیبپذیر و بیگناه باشه . ساید لیتل اسپیسش که اون رو از دنیای کثیف مافیایی دور میکنه.
وقتی تهیونگ با جئون جونگ کوک ، یکی از اعضای یه خانواده مافیایی رقیب برخورد میکنه، یک ارتباط غیرمنتظره ایجاد میشه. با وجود خطرات قابل توجه، جونگ کوک رو به سمت ظریف و کم فضای تهیونگ جذب می کنه و غریزه محافظتی شدیدی رو در اون بیدار می کنه. همانطور که عاشقانه ممنوعه آنها شکوفا می شه. این دو مرد باید در آب های خائنانه دنیای اموات حرکت کنن، در حالی که در تلاش برای آشتی دادن نیازها و خواسته های عمیق خود هستن.
تهیونگ که بین سنگینی میراث جنایتکارانه خانواده اش و اشتیاق اون برای راحتی و محبت گیر کرده، پاره می شود. پدرش، کیم ووبین تسلیم ناپذیر، برای اطمینان از تداوم قدرت و تسلط تهیونگ دست از کار بر نمی داره. در این میان، دیگر چهره های قدرتمند مافیایی به دنبال سوء استفاده از رابطه تهیونگ و جونگ کوک عنوان نقطه ضعفی هستن که باید مورد سوء استفاده قرار بگیرن.
https://www.wattpad.com/story/375572680?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=bluejflower
بزارید یه اتفاق خنده دار یا بهتره بگم شیرین تعریف کنم؛*)
امروز توی مترو بودم که داشتم با گوشیم ور میرفتم بک گراند گوشی من یونگیه و پیرزن کنارم بود با تعجب گفت دوس پسرته؟ منم از خدا خواسته گفتم اره ها ها ها(خنده ی شیطانی) بعد گفت خیلی خوشگله حواست باشه از دستش ندی توی ذهنم اینشکلی بودم که یونگی هزاران تا دوس دختر داره
خلاصه یکم خر ذوق شدم^^