"تا حالا چیزی در مورد اثر پروانه ای شنیدی؟"فکش را به انگشت شست و اشاره اش تکیه داد و به او خیره شد
"نه"چشمانش را در حدقه چرخاند
"بال زدن یه پروانه توی جنگل های آمازون میتونه باعث به وجود اومدن یه طوفان تو سواحل اروپا بشه"
"چی میخوای بگی"
"میخوام بگم که چیزای کوچیک..."مکثی کرد مشتش را باز کرد و با لودگی صدای انفجار درآورد"بومم..ممکنه اثرات خیلی بزرگی داشته باشن"
___
اگ دوس داشتی خوشحال میشم یه سری ب بوکم بزنی عزیزم
سوفیا..
مغرور، جدی، سرسخت؛ و البته افسرده!
سوفیای مغروری که از شوهر اجباریش کتک میخوره و زندگی براش معنایی نداره...
سوفیایی که تیغ، رفیق همیشگیِ شبای تنهاشه..
بهترین دوستش جولی با زیر دست پرروش ویلیام بلک، تصمیم میگیرن بدون اینکه بفهمه، شادش کنن، بهش امید بدن و زندگیشو پر معنی کنن، ولی..
خوشحال میشم بهش سر بزنی ^-^
https://my.w.tt/Y1gDLncJb8
هری، شاهزاده ای که سرسختانه از پذیرفتن تاج و تخت سر باز میزند ؛ اما با مرگ پدرش شاه ویلیام، مجبور میشود تن به خواست سرنوشت بدهد. او برخلاف اجدادش، سعی میکند که عدالت و امنیت را در بین سرزمین ها حاکم کند و کشور گشایی را در کتاب تاریخ رها کند.
https://my.w.tt/HMvlvIVfQ7
خوشحال میشم به بوکم سر بزنی ❤️
مطمئنم پشیمون نمیشی ❤️
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.