sugasmi
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـكنـم می میرم سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم روح ِ برخاسته از من ته ِ این كوچه بایست بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم ✍کاظم بهمنی