sweatbunny7

یعنی اتفاق خوف و خفنی واسه سالگرد نمیوفته ؟
          	

sweatbunny7

@sweatbunny7 وای اره ریتالین میکنه اما هیچی نمیگهه
Reply

MALEKIrr

@sweatbunny7 اون هوران که از قصد داره حرص در میاره
Reply

Dreamer066

هی لاولی :>❄
          *دست تکون دادن
          من به تازگی شروع به نوشتن یه فف دارکِ هیروفین (شیپ هیرو فاینس تیفین و جوزفین لانگفورد) کردم ... 
          خیلی خیلی خوشحال میشم اگه به بوکم یه شانس بدی و حمایتش کنی :)❤⚘
          https://www.wattpad.com/story/281585482

sweatbunny7

@Dreamer066 حتما سویتی
Reply

sweatbunny7

یعنی اتفاق خوف و خفنی واسه سالگرد نمیوفته ؟
          

sweatbunny7

@sweatbunny7 وای اره ریتالین میکنه اما هیچی نمیگهه
Reply

MALEKIrr

@sweatbunny7 اون هوران که از قصد داره حرص در میاره
Reply

itsjustme_moon

خیلی خب؟ سلام!
          خیلی ببخشید وقتتون رو گرفتم.
          فقط میخواستم شما رو به جمع کوچیک خواننده‌های Who am i دعوت کنم که اگه دوست داشتید بپذیرید.
          نمی‌خوام بگم داستانم یه قصه‌ی متفاوت و خفن داره، قلمم در حد جین آستینه، ولی یه داستان لریِ که واقعا برای من ارزش داره.
          مرسی. با عشق مهی.❤️
          https://www.wattpad.com/story/268674906?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=library&wp_uname=Mahy2005&wp_originator=afm7%2F7KHvimr1%2BCIbZ2kWuDRpPEZV%2F2CrmsXRQZRh%2FhhO3GB%2Fd%2BO73pSo2rWrib6szkV8aFHPcSPyD%2BbcGloH8c2hnnyYFsTdVEWZI6JOnkhbDAXLQyvNflHGA1EVYcH
          
          

sweatbunny7

@Mahy20000 حتما سویتی
Reply

sweatbunny7

اکانت توییترم لاک شد :]]]]
          ریدم بش اینم از کادوی تولدم بسته شدن اکانتم ایم فاین 

sweatbunny7

@MALEKIrr @pennyGoldbunny مرسیییییی :]]]]]]
            با اینکه خیلی زیبا نشد اما تنکسسس
Reply

MALEKIrr

@pennyGoldbunny تولدت مبارک
Reply

he_callsme_Nahal

سلام دوست من
          امیدوارم تو این روزای کرونایی حال خودت و خانواده ات خوب باشه :)
          
          من دارم یه رمان عاشقانه/ایرانی مینویسم و خیلی خوشحال میشم اگه یه سری بهش بزنی.
          تو این روزا همه مون یه گرفتاری ای داریم و میایم توی واتپد تا برای یه مدت خیلی کوتاهی هم که شده، بی خیال شون بشیم... واسه همین داستانی که نوشتم اونقدری پیچیده نیست که ما رو قاطی گرفتاری های یکی دیگه کنه! 
          و همونطوریه که بیشتریا میخوان... برای دقایق کوتاهی هم که شده جدا از ناراحتی ها... 
          
          داستان از دید اول شخص، و به صورت کتابی روایت میشه ولی گفت و گو هاشون محاوره ایه...
          یه کوچولو و در حد معمول هم صحنه داره. 
          فنفیک نیست و تک تک لحظاتش از ذهن خودم بیرون اومده.
          
          خوشحال میشم به ریدر های دوست داشتنیم بپیوندی ♡
          
          https://www.wattpad.com/story/242360527