tabasomSA

به هر معبد که پنداری دخیل از سینه ام بستم
          	مسیح از من به تنگ آمد که چون عهد از تو بشکستم 
          	
          	قسم خوردم به ایمانم که تو از یاد من رفتی
          	نمی بینی قنوتم را به سوی قبله ات بستم!؟
          	
          	تو از من دل بریدی و نمی دانی چه بر من شد 
          	تو آزادی و من اینجا به زندانبانی‌ات حبسم
          	
          	J.B

Evil_Queens3

از یک چیز مطمئنم؛ شاید اسمش رو بذاری خود شیفتگی، اما من فقط برای مهارت های خودم و وقت شما ارزش قائلم. میدونم بچم قراره دلت رو ببره پس بهش سر بزن. دیدن اسم اکانتت توی جمعمون خوشحالم میکنه. بعد از خوندن این فیک حس های زیادی سراغت میاد اما قطعا پشیمونی یکی از اونا نیست!
          I think you'd like this story: " " by Evil_Queens3 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/373528674?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Evil_Queens3

tabasomSA

به هر معبد که پنداری دخیل از سینه ام بستم
          مسیح از من به تنگ آمد که چون عهد از تو بشکستم 
          
          قسم خوردم به ایمانم که تو از یاد من رفتی
          نمی بینی قنوتم را به سوی قبله ات بستم!؟
          
          تو از من دل بریدی و نمی دانی چه بر من شد 
          تو آزادی و من اینجا به زندانبانی‌ات حبسم
          
          J.B