taenes_

سلام چطورین حس میکنم انقدر نبودم به خونم تشنه اید
          	جدیدا انقدر درگیر کارم که میام واتپد دو خط مینویسم مغزم ادامه داستانو نمیتونه هندل کنه☹️ خیلی ذهنم پریشون شده. یه ماهه دارم یه قسمت ردوولف مینویسم همش تموم نمیشه
          	کسی راه حلی برای آرامش روحی روانی داره؟؟

hotbunny03

@taenes_ امیدوارم مشکلات و کار‌هایی که بهشون برخوردید زودتر حل بشن ما بی‌صبرانه منتظرتون میمونیم...
          	  فقط جسارتا شما کانال تلگرام هم دارید؟
Reply

Erii_1485

@taenes_ سلااااااااامممم چطوری دختر؟‌ کلیییی دلمون واست تنگ شده بوددد. درکت میکنم گاهی اوقات پیش میاد اینجوری. به نظرم حدود یه هفته برو واسه خودت وقت بذار، برو خرید، فیلمی که دوست داری ببین، اگه به نقاشی علاقه داری نقاشی بکش، یوگا یا مدیتیشن کار کن البته اگه حوصله اش رو داری، میتونی‌یه گل واسه خودت بگیری( گل های گلدونی منظورمه) بعد برو باهاش حرف‌ بزن بهش آب بده این کارم واقعا تاثیر داره. خلاصه که اون یک هفته ات مختص خودت باشه و به هیییچ چیز غیر متفرقه ای فکر نکن و بذار ذهنت ریکاوری شه.
Reply

Mariaaaasg_7

@taenes_ مراقبه یا همون مدیتیشن عالیه ترجیحا با ساب دریا یا صدای بارون و یا خود اهنگ های مدیتیشن گوش بده 
Reply

flitata

سلام قشنگم..خوشحال میشم به بوکم سر بزنی :>
          اولین فیکشن ایمجینی که شخصیت اصلیش خود تویی با کرکتر مرد قشنگمون dpr ian
          خلاصه : ایان، مردی که بخاطر انتقام خواهرش بهت نزدیک میشه و تو بی خبر از همه جا قلبتو به راحتی به دستای اون مرد میسپاری..اما چی میشه که همه چیز یهو وارونه بشه و یه عشق ممنوعه گریبان گیر اون مرد و نقشه اش شه؟
          https://www.wattpad.com/story/375230627?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=flitata

NAFAtysss

حالا که رفتی
          امیدوارم که روزی دوباره یاد بگیرم که زندگی کنم
          در گذر زمان، شاید لبخندت را فراموش کنم
          و بعد از مدتی، شاید فراموش کنم که دوستت دارم
          در گذر زمان، شاید اشک‌هایم را فراموش کنم
          و در طول سال‌ها، شاید فراموش کنم که به تو نیاز دارم
          
          https://www.wattpad.com/story/386731173?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=NAFAtysss

jkscorp

پارک جیمین، جانشین مخفی امپراطوری پارک‌ها که به مدت بیست و دو سال هویت و اطلاعاتش پنهان بود، بعد از مرگ خانواده‌اش توسط اداره‌ی پلیس بازداشت و به حبس ابد محکوم می‌شود. 
          با پیشنهادی که کیم نامجون، افسر عالی رتبه‌ی کره‌ی جنوبی به او می‌دهد، مغزش را به کار انداخته تا دوباره در مسیر قرار بگیرد و راهش را به سمت جئون جونگکوک و رقیبش، کیم تهیونگ باز کند.
          
          • برشی از متن:
          من چیزی شبیه به قهرمان زندگیت نیستم که از دست آدم بدها نجاتت بدم، پارک جیمین! 
          دنیا شبیه داستان‌هایی نیست که مادرت قبل خواب برات تعریف میکرد.
          
          • Couples: Vkook / Kookmin / Vmin
          
          • Genres: Dark / Harsh / Smut / BDSM / Action / Crime / Mystery
          
          https://www.wattpad.com/story/278980633?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=jkscorp