وای خدای من، امروز چهارشنبه است نه؟ واقعا متاسفم، نمیدونم چرا فکر میکردم امروز سه شنبه است...
همین که پام به خونه برسه براتون چپتر جدید رو پابلیش میکنم
وای خدای من، امروز چهارشنبه است نه؟ واقعا متاسفم، نمیدونم چرا فکر میکردم امروز سه شنبه است...
همین که پام به خونه برسه براتون چپتر جدید رو پابلیش میکنم
سلام بر خوانندههای خوشگل من، امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه!
وضعیت یهو بغرنج شد و بعد نت ملی شد و سپس بنظر میرسه همهچیز اوکیه، اما نت ضعیفه... واقعا هم ضعیفه! اونم بخصوص نت همراه اول باشه.
بهرحال تونستم براتون دو قسمت جدید رو پابلیش کنم، لذت ببرین و مواظب خودتون باشین، دوستتون دارم
سلام بههمگی...
میدونین بعضی اوقات یهو اتفاقات ناگواری رخ میده و باعث میشه شب هنگام خواب فکر کنی: یعنی فردا صبح میتونی چشمات رو باز کنی؟
ببخشید که اینقدر طول کشید، از پارت جدید لذت ببرین
عزیزان من، سلام
این پارت کاملا جدیده، پس هرکی که منتظره تا به پارتای جدید برسیم تا خوندن رو شروع کنه... البته اگه چنین اشخاصی باشن... لطفا این پارت رو بخونن، و باید بگم که از قسمت به بعد فیک تغییرات جزیی میکنه. پس نظر من اینه کلا بشینین بخونین تا چیزی رو جا نذارین.
درباره این پارت هم یادمه قبلا میگفتین میخواین درباره ازادی جین از زندان بنویسم و چرا ننوشتم، قرار بود این تیکه ساید استوری باشه، اما تصمیم گرفتم دیگه ساید استوریش نکنم. دیگه حرفی نیست، بخونین و لذت ببرین
امروز چهارشنبه بود...
من باید حتما گوشیم رو کوک کنم، چطور ممکنه روزهای هفته رو اشتباه کنم؟ باورم نمیشه
و اینکه عزیزان بنظر میاد که یه خرابکاری انجام دادم و متاسفانه خودم هم نمیدونم اون خرابکاریم چی بوده، لطفا اگه متوجهاش شدین حتما بهم بگید تا درستش کنم.
.
.
.
.
این چه ریدمانیه خودمم توش موندم، خدایا توبه!
امروز پنج شنبه بود، نه؟
چرا فکر کردم جمعه است؟
خدایا، این حواس من کجا بود، چرا روزها رو قاتی کردم؟...
خب حالا که این چپتر پابلیش شد و آب ریخته جمع نشد، برین حالشو ببرین که امشب مال کاپل چانیول و بکهیونه
سلام به همگی
قرار نبود هیچ وقفهای توی آپ بیاند رخ بده، اما اتفاقی افتاد که تقریبا کل زندگیم رو بهم ریخت. از دست دادن یک شخص خاص و مهم، باعث شد تا مدت مدیدی نتونم چیزی بنویسم. نه اینکه افسرده باشم یا چیزی، نه، فقط اینکه نمیتونستم بنویسم. انگار ذهنم بسته شده بود و حتی یک کلمه هم روی برگه سفید نقش نمیبست. خلاصه حس و حال عجیب و هولناکی بود، ولی ازش گذشتم و از امشب دوباره شروع میکنم. پس هر جمعه و سه شنبه منتظر بیاند باشید.