Madi

مین یونگی هجده ساله که در گذشته یکی از اساسین سیاسی بوده دوساله که همه چیو کنار گذاشته و به عنوان یه آدم معمولی زندگی میکنه چون میخواد که یه خانواده برای خودش داشته باشه.
          اما چی می‌شه اگه کیمرای هاگوارتز با یه نامه سروکله اش پیدا شه و بگه که تو یه جادوگری؟
          -گاهی اوقات فک میکنم سیبلی چیزیم 
          هرچی ریده ماله سینه خیز سمت من میاد
          __________
          
          سلام اخوی 
          اوضاع احوال؟ 
          شدیدا خرسند می‌شم به بوکم سر بزنی
          بوسِ شدیدا تفی رو مماخت
          
          https://www.wattpad.com/story/317466453?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=joshirone&wp_originator=X051gV00AjfMCrAD%2BHSlwJ92sIgQXvAceetjVdd5%2F0rlX3OgXDhty%2BLMtnpNaoPDcnRfNQhmykazlbveYFQtGEcaoRvrekTMpmpXvKKsjrsPihU6vaw%2FTeWDzgeV8k%2F2

افکارم وقتی چپتر جدید رو آپ می‌کنم: 
          - این جاش که خیلی بانمک بود چرا هیچکی ری‌اکشن خنده نداد. 
          - ئهههه متوجه شدن این جمله چرا مهمه؟ 
          - نکنه فکر کردن بحثشون زیادی طولانی بوده؟ 
          - فلان عکسه برای کاور بهتر نمی‌شد؟ نه این یکی مرتبط تره. آخه اون یکی...
          - دو ساعت شده و فقط سه نفر خوندن؟ بد موقع آپ کردم نه؟ سه نصفه شب بود.
          - نکنه دیگه نیان بخونن. نکنه دیر کردم. 
          - نکنه افت کردم.
          - نکنه خسته شدن.
          - حتما فکر نکردن که بامزه‌ست. 
          - وقتی می‌نوشتمش خوب بود که، الان چرا انقد بد بنظر می‌اد. (┳Д┳)
          - رودربایستی ووت می‌دن وگرنه حتما ازش متنفر شدن. (┳Д┳)

چپتر جدید his imaginations، امروز یا فردا^_^ لطفا متظرش باشید. 
          ادامه the night sun هم در دست نوشتن است. 

دخترک‌های ماه سلام. 
          یه مینی‌فیک رو شروع کردم که به هالووین خیلی میاد.‌ قصد جدی داشتم که امروز کامل آپش کنم ولی نشد. فعلا مقدمه و‌ چپتر یک رو گذاشتم فقط ولی چند روز آینده کامل می‌شه. اگه بتونم امشب یه چپتر دیگه هم می‌ذارم. می‌شه حمایت کنید؟ حداقل یک سر یهش بزنید.‌ خیلی براش ذوق دارم. 
          https://www.wattpad.com/story/289777064?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=theblackcloudy&wp_originator=XNgwKz3i4XNoJObwpUnbRrp8h4ibN%2Fq5VoqpDrZRCCxWDstL34RaYJqC1KdwfVBJ13HBm7XQ3KWINDit0uZ7tR2oxmcIZfr89oZcOS0nN9LyeGxIFdUqf0wN2lPd%2B4zI

های :(~
          میشه ازت بخوام وانشات کوچولوم رو بخونی ؟ 
          https://www.wattpad.com/story/285962348?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Twilisha&wp_originator=Nfrrrjb0LmWzxKEa%2F%2Bf3AcxeMhmhT4z0nTqPdaybzTuseL%2Bh6fR4MHwqSUQgGuewg570uLUQvSO7BXvwYpwCOLGTBza3ka9FHZGQN0OYZq5cYzY%2BmyOMnUrzSAnwIGlg

یه قراری بذاریم؟
          اپدیت‌ها فقط جمعه‌ها نباشن ولی حتما هفته‌ای یک‌بار باشن. چطوره؟ 
          دنبال کاریم که ساعت کاریش کم‌تر باشه که بتونم بیشتر بنویسم.
          برام آرزوهای خوب می‌کنید دخترک‌های ماهم؟ 
          چپتر جدید در حال نوشتنه، امروز-فردا منتظرش باشید. 

دخترک‌های ماهم. 
          درمورد اخبار مربوط به اینترنت...
          می‌دونید که بزرگ‌ترین هدف زندگی من نوشتن و نویسندگی بوده و این‌جا جاییه که بیشتر از همیشه بهش نزدیک شدم. 
          باورم نمی‌شه چیزی که چندماهه همه امید زندگیمه، ممکنه به این راحتی از دستم بره. 
          با این حال، یه اخرین دست و پایی هست که قبل از غرق شدن میخوام بزنم. این وبلاگ: http://theblackcloudy.blog.ir/
          الان توش هیچی نیست، ولی اگه بلایی سر نت اومد، این چون یه سایت ایرانیه همچنان برقرار می‌مونه و من داستان‌ها رو اونجا ادامه می‌دم. 
          خیلی ازتون ممنونم.‌
          مدی.

بله‌‌‌... ما الان برای بار چندم شاهد این قضیه هستیم که مدی باز یه روز قراره دیرتر اپدیت کنه. ببخشید بچه‌ها. اپدیت این جمعه، فردا شنبه. دمتون گرم. و بازم متاسفم. 

چپتر امروز رو صبح نوشتم ولی انقد گیجم که خونه جاش گذاشتم. الان اومدم سر کار و تا ده و نیم اینجام، ولی قول شرف که قبل از دوازده شب آپ می‌شه.

14ب دیقه دیر شد ایش
          میخواستم سر ساعت بگم
          ولی...
          نشد...
          ببخش
          میخواستم یه تبریک پر و پیمون به یکی از نویسنده های محبوب و خوش قلمم بدم
          حیف شد