tthoneylemon97

خب. واتپد به مناسبت رفتن من از واتپد عزای عمومی اعلام کرد و گویا دایرکت رو کلا حذف کرده :))))
          	جالب بود!
          	حالا بهرحال!
          	به آیدی زیر تو تلگرام پیام بدین تا ادرس چنل رو بهتون بدم
          	TThoneylemon97

seeyou_o2

سلام عزیزممنم ایدیتون رو سرچ میکنم برام نمیاره
Reply

tthoneylemon97

@Skingall هنوز هم نمیاد؟
Reply

tthoneylemon97

@000qwerryuie اوکی نشد عزیزم؟
Reply

Vkooknili

سلام 
          امیدوارم حالت خوب باشه 
          من یک داستان شروع به نوشتن کردم 
          اگر دوست داشتی پارت یکش رو بخون و نظرت رو بگو لطفا 
          ممنون از وقتی که میزاری

MINIJKlover

سلام^^
          شما رو به دوزخ دعوت میکنم☆
          (دارای دو ورژن ویکوک و کوکوی)
          لطفا من رو در این تجربه ترجمه متفاوت پلیسی و اکشن همراهی کنین♡
          *ببخشید بی اجازه پیام میدم 
          
          
          https://www.wattpad.com/story/391511819?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=MINIJKlover
          
          

neg-jeon

تهیونگ، وکیلی جدی و دقیق، بعد از رد کردن پرونده‌ای سنگین و مشکوک از سوی موکل مغرورش، جئون جونگ‌کوک، تصمیم می‌گیره از اون مرد و حاشیه‌هاش فاصله بگیره. اما جونگ‌کوک، که درگیر معامله‌های زیرزمینی، مواد مخدر و سایه‌های تاریک گذشته‌شه، به خوبی می‌دونه که تنها راه نجاتش از سقوط، تهیونگه.
          
          در حالی که جونگ‌کوک با کمک شریک زندگی‌اش به دنبال راهی برای جلب رضایت تهیونگ می‌گرده، تهیونگ بعد از گذروندن یه روز خسته‌کننده با پسر کوچکش، با ایمیلی غیرمنتظره از مردی که به‌تازگی دلخورش کرده بود مواجه میشه. قراری که شاید سرنوشت هر دوی اون‌ها رو تغییر بده...
          
          https://www.wattpad.com/story/392240368?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=neg-jeon
          
          حمایت بشم:)؟

vvvvv_kok

آغاز از ریخته شدن خون یک نفر بود ولی قربانی انتقام هنوز هم اطلاعات درستی از جان باختگان نبود مردم کشور های متحد با  توی گرداب خون غرق میشدن و نجات دهنده کجا بود؟ خدا جونگکوک کجا بود که میزاشت بندهاش درد بکش کجا بود که نمی‌شود انقلابی که بپا شده بود که با بدترین وقایع تاریخی قابله مقایسه نبود 
          
          https://www.wattpad.com/story/387817906?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vvvvv_kok

neg-jeon

جونگ‌کوک لبخند محوی روی لب هاش نشست عضلات و صاف و سیقلی بودن پوستش و بدن بی‌نظیرش که انگار ظریف کاری شده بود و عضلات ریز و درشتی که زیبایی زیادی به بدنش داده بود باعت این شد که جونگ‌کوک بی‌هوا زمزمه کنه 
          _خوش به حال جفتش
          زمزمه ای که به گوش روباه الفا رسید و باعث پوزخند محو و برق زدن چشماش شد
          
          https://www.wattpad.com/story/389279972?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=neg-jeon
          
          خوشحال میشم سری به بوکم بزنید و اگه خوشتون اومد حمایتم کنید