+بیرحمی تو تحریککنندهست، میدونی؟ مثل یه چاقوی تیز که فقط میخوای ببینی چقدر عمیق میتونه بره.
-پس تو یه فتیش داری به زخمها؟خب، من زخم زیاد دارم، جونگکوک. میتونی تک تکشون رو امتحان کنی. ببینی کدومش بیشتر بهت مزه میده.
----
سال ۲۰۰۰. زمستونِ کره. جونگکوک، بیست ساله، دانشجوی نمایشنامه نویسی،اما توی دلش، بازگیرِ آینده. یه خواستنِ گنگ،یه چیزی که فقط توی صحنه، شاید پیدا میشد.
و مردی که انگار از دلِ سرما و تنهایی بعد از سالها برگشته بود. کاریزمایی که مثلِ موجِ سرما، هم گیج میکرد، هم میکشوندت سمتش. با گذشتهای که هیچکس ازش خبر نداشت،یه رازِ متحرک.
تهیونگ، کلیدِ چیزی بود که جونگکوک، ناخودآگاه، دنبالش میگشت. یه حسِ
"باید پیداش کنم،حتی اگه خودم رو گم کنم."
https://www.wattpad.com/story/400322951?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=arin_oo
سلام عزیزم تونستی یه سر به فیک من Life is a joke بزن، امیدوارم به دلت بشینه حمایتم کنی و همراهم بشی ♥
کاپل: کوکوی/ یونمین
ژانر: متافیزیک/ درام /فانتزی واقع گرا/کمدی
فیک های ورس و ویکوک هم دارم