تاریخ امروز ثبت میشه دیگه
مگه نه ؟
اول روز از 2025 میگن سال خاصه
شاید همینطور باشه ، البته امیدوارم
اینجا هستم یعنی قرار باشم جا به جای این اکانت هرچند
که شخص دیگه ای شدم و به عنوان احترام به خودم وقتی تنها شخص نجات دهنده ام بود
میخوام آخرین خواسته اش و انجام بدم
نوشتن داستان ها که براش آروزی دست به قلم شدن و داشت
و بله از خودم انتظار میره مدت ها بعد وقتی به اینجا سر میزنم هنوز آسمونی نداشته باشم برای گرفتم
مهمونی باشکوه.
هرگز انقدر از خودم ناامید نشده بودم
که شدم
چطور میتونم صفحه های مختلف توی ذهنم رو کارگردانی کنم
اما هیچ کدوم رو ننویسم
میخوام بهونه بیام
یکی از دلایلش این درسه کوفتی هست که زندگیم رو
رسماً نابود کرده
و یکی دیگه از دلایل اینکه یه سری تغییرات قراره توی
داستان از اول ایجاد بشه
و میخوام تمام روند داستان رو اول بنویسم که میخوام
چجوری پیش بره بعد دوباره ویرایش پارت اول و دوم رو
شروع میکنم و همین طور نوشتن رو
(دقیقا داری برای کی حرف میزنی
یه جوری میگی انگار هزار تا خواننده داری )
متاسفم
که خیلی دورم از خودم
اما قول دادم برگردم تماشاگران عمارت ارواح
فیک رقصنده ی تاریکی ادامه داره بس لطفا صبور باشید
اما فعلا میخوام متوقفش کنم
و هروقت که پارت جدید تونست قبلم رو راضی کنه آپلودش میکنم .
ویکتوریا ☆
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.