@winkey6104
سلام عزیزم من دارم یه فیک از انسیتی مینویسم و اولین فیکم تو واتپده میشه بخونی و حمایتم کنی؟
https://www.wattpad.com/story/294262980?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=nct_idle&wp_originator=TOfpXo2TPl3vSzdJE20ODGpPlhUj2F%2BXYKhWiDowB5scIRn3X9SKUl%2Br4IyGIKyRdX4lywY9e%2BBLnCwejVky2%2BBGvjdFU4QX%2F8DSw9J5AO47HVDJ7poCuXACyj6X1Rfo
Hi there, I love reading your works. Btw, do you have facebook or instagram? Please let me know, I would love to follow you. Thanks!
و اینگونه، باز شدن بوک جدیدم رو اعلام می نمایم،
چند شاتی ، "دونه برف زیر آفتاب " اسپین آف کوتاهی از زندگی 'یوهی' کارکتر فیکشن "برادر من" هست.
این اسپین آف یکجورایی برای تشکر از تمام ریدر های فیکشن مای برو هست به خاطر عشق و حمایتی که در طول این فیکشن نشون دادن
باعث افتخاره که بگم مای برو توی واتپد، 12k ویو رو رد کرده و این واقعا خوشحال کننده ست.❤️ ممنونم از همتون واقعا...
باید اضافه کنم که کارکتر های این فیکشن همشون خیالی هستن، ریدر های مای برو که با یوهی کوچولو آشنایی دارن، و با بقیه شونم آشنا می شید
و در آخر امیدوارم از این داستان هم خوشتون بیاد❄️
یادتون نره خورشید های منو حمایت کنید☀️
https://www.wattpad.com/story/268703457-snowflake-in-the-sun
این قسمت پایان فیکشن کوتاه و درخشان Belong to the Moon بود و ممنونم که تا پایان این چند شاتی همراهشون بودین و کلی هم به من عشق و انگیزه دادین!
متعلق به ماه یکی از ایده های قدیمی من بود که طی نوشتنش واقعا تغییرات زیادی کرد ولی اینو باید بگم که ایده ی اولیه ش از روی فیکشن Sunrise از کاپل چانبک گرفته شد، قطعا که این فیکشن خیلی خیلی فوق العاده ست و اصلا نوشته های من به پاش نمی رسن!
ولی واقعا خودم به خاطر صافت بودن این داستان دوسش دارم✨ امیدوارم شما هم ازش لذت برده باشید.
این چند شاتی رو برای مینو @MelodyTY ، بهشت کوچولو ی دوست داشتیم شروع کردم؛ پس ممنونم ازش برای دلیل این داستان صافت شدن.
در ادامه ش با تولد سلنی عزیز @selenophilex23 مصادف شد و افتخار اینو داشتم که یک هدیه ی کوچیک بهش بدم.
و حالا در انتها هم یک کوچولو از تولد جنو فوق العاده مون گذشتیم، تولدش مبارک باشه پسره ی جذاب مهتابی!
و خب امیدوارم که اسپیشال ترین نورن شیپر دنیا هم این چند شاتی رو دوست داشته باشه!
واندری خانوم! @_Wonderry_ خواهر یکی یک دونه!
ممنونم و دوستتون دارم- وینکی
عام های
میگم شما بودی که همراه دوستت بوکه Arisen From The Ashes رو مینوشتی؟
اگه اره خبر نداری چرا اپ نمیشه؟ کلا هیچ بوکی از ایشون چند وقتیه اپ نشده
سلام ببخشید مزاحم شدم
می شه ازفیک های من حمایت کنید؟
اگر فالوم کنید و لایک و کامنت هم بزارید خیلی خوشحال می شم
ممنون❤️بوس به کلت
دنیای بعد از مرگ
صدای فریادی که دیگر شنیده نخواهد شد
آرزویی اشتباه
لبخندهایی که بوی مرگ میداد
نگاهی دیگری به جهان
اولین و آخرین نیاز و عشق
خوشحال میشم حمایتش کنید
https://www.wattpad.com/story/263215202?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=2002kayra&wp_originator=Zxuuc9ouCzElHiaeXYgObk3LLMU5iSLM0qVp%2BR0%2FHoqNwEdnQALMRYLSprS9rMcaxQlkbpLkxKjl9m1vXbKLlX0lGsK9xvS4DU2Tq%2F90v5hdb5em%2BwSZ93t%2B3a4X8XFm
- بزرگ ترین ترسم توی زندگی شاید ارتفاع بود . میدونی چرا؟! چون هروقت روی یه ارتفاعی وایمیستادم ، پاهام سست می‌شد و از ترس اینکه بیوفتم چشمام رو می‌بستم..اما همه‌ی این ترس ها قبل از اومدن تو توی زندگیم بود..تو که اومدی بزرگ ترین ترسم از دست دادن تو شد....
( تیکه ای از داستان )
سلام عزیزم!
خوشحال میشم به داستانم سر بزنی و اگه خوشت اومد به بقیه هم پیشنهاد کنی❤️⛅
https://www.wattpad.com/story/254947808
خب...سلام
یکم استرس دارم.
یک کتاب جدید رو توی واتپد باز کردم. این کار ترجمه ست و توضیحاتش رو توی قسمت اولش نوشتم.
من عاشق فکت استوری ام و این مجموعه هم خیلی حس خوبی بهم میده...پس تصمیم گرفتم ترجمه ش کنم*_*
(وقتی هزارتا کار باهم انجام می دی!)
می دونید ممکنه نشناسیدشون ولی لطفا دوتا پسرای منو دوست داشته باشید...مطمئنم خوشتون می یاد!
این کارم بیشتر از همه ی بوک هام به توجه و حمایتتون نیاز داره
مرسی بچه ها :")
مربوط به قسمت 32 فیکشن 'برادر من'.
_ خاصیت زندگی همینه...بعضی وقتا اینقدر درگیر یک مسئله میشیم...اینقدر درگیر یک شخص یا یک حس میشیم که فراموش می کنیم هنوز دنیایی هم هست که اطراف ما می چرخه و مرکز جهان فقط کسی نیست که عاشقشیم.
توی زندگی های همه ی ما، کسایی هستن که حضورشون کوتاهه...می یان و میرن...هیچکس نمی دونه دو روز بعدش چی میشه...هیچ کس نمی دونه آینده چی شه...
شاید بعضی وقتا که درگیری هامون اینقدر زیاده و داریم به حال خودمون غصه می خوریم...یک اتفاقایی...یک آدمایی بیان توی زندگیمون..
ولی این انتخاب ماست که بهشون بها بدیم یا از کنارشون بگذریم.✨
توی قسمت 32 برادر من...حضور لوکاس رو داشتیم...همون طور که توی چند قسمت قبلش هم بود...
شاید اون موقع نمی شناختیمش ولی این قسمت هویتشو متوجه شدیم...
همینطور که قبلا گفتم این فیک کاپلش یووینه و من قصد ندارم بهش لووین اضافه کنم...
اتفاقی که افتاد شاید یکم برای کسایی که چند شاتی 10 روز خوندن آشنا باشه...
(ادامه پیام در کامنت)
