سمتش چرخیدم که دیدم اونم درحالی که سرشو به دستش تکیه داده بود به من خیره بود
یکم خجالت میکشیدم برای همین چشمامو دزدیدم و لبمو گاز گرفتم
که خم شد و بوسه ای روی لبم زد
وقتی صورتشو فاصله داد زمزمه کرد
+ میدونم یکم دیره ولی میشه دوست پسرم باشی پنیر کوپولو ؟
شوکه از حرفی که زده با تعجب به چشماش نگاه کردم برق خاصی تو چشماش بود لبخند عمیقی روی لبم نشست
- به شرطی که دیگه بهم نگی پنیر کوچولو
لبخند دندون نمایی زد که چالاش مشخص شد
+ باشه پنیر کوچولو
اعتراض کردم که منو تو بغلش کشید
- یاااا تو همین الان زدی زیرش
صدای خنده ی بلندش باعث خندم شد
که همزمان شد با صدای شکمم
خجالت کشیدم که با لبخند عمیقی گونمو بوسید
+ پاشو پنیر کوچولو پاشو کمکت کنم باید بری حموم بعدش چانیوری برات یه غذا خوشمزه درست میکنه
چانیوری و با یه لحن خاص گفت
خنده خجالت زده ای کردم
_ یااااااپایان
YOU ARE READING
𝐿𝒾𝓉𝓉𝓁𝑒 𝒸𝒽𝑒𝑒𝓈𝑒
RomanceLittle cheese _ پنیر کوچولو chanbaek fluff _ smut - romance + تو منو یاد پنیر میندازی _ تو هم منو یاد همستر گوش گندم میندازی که زنده زنده تو باغچه خاکش کردم کامل شده