ژونگ شائو سرش رو خاروند و صادقانه گفت: «همه شما میخواین برین؟ اگه این طوریه من کنار میکشم.»
سه نفر باقی مونده علاقه خودشون رو برای رفتن نشون دادن.
شاه شیطانی شب ابدی، که تا الان در سکوت گوش میداد، گفت: «بعدا درباره این موضوع حرف میزنیم، همه مرخصین.»
از اون جایی که شاه شیطانی شب ابدی این طور گفته بود، طبیعتا بقیه جرأت مخالفت نداشتن، و همگی ایستادن تا برن.
بای یانگ هم بلند شد تا بره، اما صدایی لطیف، قبل از این که حتی دو قدم برداره متوقفش کرد.
«شیه زی تیان، تو این جا بمون.»
بای یانگ ایستاد و برگشت.
«عالیجناب...»
چهار نفر دیگه قبلا تالار رو ترک کرده بودن، و قصر بزرگ تنها توسط شاه شیطانی شب ابدی و بای یانگ پر شده بود.
«عالیجناب...» بای یانگ مودبانه و با تعظیمی کمی زیر تخت سلطنتی ایستاد، اون بسیار محتاط به نظر میرسید.
شخص روی تخت پرسید: «میدونی چرا بهت گفتم بمونی؟»
«خادم شما نمیدونه.» اون فکر کرد شاید شاه شیطانی ماموریتی برای اون داره؟
بای یانگ درباره همچین ماموریتی به شدت احساس خوشحالی میکرد چون اون باید نقش اصلی مرد رو، که در قلمرو انسانی بزرگ شده بود، پیدا میکرد. اون در قلمرو شیطانی بود، پس باید از گذرگاه بین دو قلمرو عبور میکرد، اما این گذرگاه بسیار دردسر ساز بود و شاه شیطانی رو با خبر میکرد. حالا که ممکن بود بتونه با بهونهای معقول از گذرگاه عبور کنه و به قلمرو انسانی بره، پس باید سخت تلاش میکرد تا این فرصت رو به چنگ بیاره.
شاه شیطانی به آرومی و قدم به قدم از تخت سلطنتی پایین اومد و در مقابل بای یانگ قرار گرفت. اون ذاتا جذاب بود: ابروهاش مرتب، چشماش شفاف، لباسهاش مجلل و با شکوه بودن و طرز راه رفتنش به حدی خیره کننده بود که انگار از یه تابلوی نقاشی بیرون اومده.
شاه شیطانی شب ابدی، جی زی شوان: تولد و سنش نامشخصه، اون زیباست، و تنها هدفش حمله به قلمرو انسانیه. این شخصیت شاه شیطانی در باد وحشیه. به نظر هر رمانی یک شخصیت جاهطلب داره. اونها به هیج دلیل و منطقی نیاز ندارن، و فقط به جاه طلبی برای گرفتن دنیا نیاز دارن و سرانجام توسط نقش اصلی مرد شکست میخورن. این نوع شخصیتها خیلی دلچسب نبودن، به همین دلیل مرگ و شکستشون همیشه همه رو خوشحال میکرد.
وقتی بای یانگ این رو از تلویزیون تماشا میکرد، اون هم این طور فکر میکرد و حس میکرد طبیعیه. اما، با دیدن جی زی شوان در مقابلش، احساس کرد این یکم پیچیدهتره. به هر حال، سریال تلویزیونی توسط بازیگرها بازی میشه و داستان از دیدگاه نقش اصلی مرد بود، پس همه احساسات نقش اصلی رو تجربه میکردن و تا عمق استخوانشون از شخصیت شرور متنفر بودن. ولی، حالا که بای یانگ تبدیل به شیه زی تیان، سگ مطیع شاه شیطانی، شده و رفتارهای متفاوتی از طرف شاه شیطانی تجربه کرده بود، توصیف احساساتش سخت بود. وضعیت عجیبی بود، ولی اون نمیتونست دقیقا بفهمه چرا.
VOUS LISEZ
The Demon King Always Thinks I'm Secretly In Love With Him/ Persian Translation
Fantasy✾ Novel Name : ↬ The Demon King Always Thinks I'm Secretly In Love With Him 👀👹 ✾ Anthor(s) : ↬ Dong Fang Huang Gua 🌿 ↬ Eastern Cucumber ✨ ✾ English Translator : Chrysanthemum Garden ⚡️ ✾ Geners : Action , Adventure , Comedy , Fantasy , Martial...