از بین دود غلیظ به آثار خرابی و جسد های جلوی روش نگاه کرد، همه چیز اونقدر سریع اتفاق افتاده بود که قطرات خونشون هنوز توی هوا در پرواز بود و صدای جیغ کر کننده گوشش رو اذیت میکرد. آثار آدم های در حال فرار که حالا فقط سایه شون روی دیوار مونده بود.
با زانو هایی لرزون روی زمین خم شد و به جسد فیکاسا نگاه کرد.
این دیگه چه نفرینی بود؟
**
خببب ایم بک با یه فیک جدید
خودم به شدت خوشم اومده از موضوع و شخصیتاش امیدوارم شما هم باهاش حال کنید
مثل دفعه ی قبل منتظر انرژی های مثبتتون هستم 💚💚
میتونین برای قرار گرفتن توی مود از پلی لیست داخل چنلم استفاده کنید.فایل پی دی اف فیک هم داخل چنل گذاشته شده میتونید دان کنید ^^
ID : AngelFics
YOU ARE READING
the atomic curse
Fanfictionچوی یونگجه یه خبرنگار با زندگی حوصله سر بود..تا اینکه با جه بوم اشنا شد. میلیونر جوون و خوش قیافه ایی که راز بزرگی رو پنهون کرده. دو رابطه، سه نفر، یک پیوند آیا عشق فقط مختص به زمان حال بود؟ یا نیرویی ماورایی که بُعد زمان براش معنایی نداشت؟ کاپل ا...