eyes on you 1

313 59 154
                                    

اول از همه ممنونم از کسایی که این اکانت و فالو میکنن , کامنت میذارن و لایک میکنن
دوم اینکه , این "بوک ها" ممکنه حاوی متن های +18🚫
بشه پس اگه روحیه اتون سازگار نیست هیچ وقت نخونید , حداقل اخر شب نباشه😂

زوج:زویی

زوج:زویی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

🚫این بوک دو قسمته  ولکام تو پارت وان 🚫

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

🚫این بوک دو قسمته  ولکام تو پارت وان 🚫

..............................

:یه بار دیگه ... هی زیییین!

پسر دستاشو از هم باز کرد و متعجب به زین نگاه کرد تا شاید اون بگه چرا دیگه توپ و براش پرت نمیکنه

زین نگاهش به در بود جاییکه دوتا پسر با هم حرف میزدن و بنظر به دوستش خیلی هم خوش میگذشت

توپ و محکم رو زمین کوبید وقتی اون دو نفر از سالن ورزشی بیرون رفتن

:هی مرد

زین لبخند ساختگی زد وقتی جویی با مشت به بازوش زد

:چی شد? بازی نمیکنی?

:نه باید برم خونه

جویی نگاهی به اطراف انداخت

:پس رفیق جون جونیت کو?

و وقتی دوهزاریش افتاد زد تو پیشونیش

:بازم? ... این پسر سیرمونی نداره

خندید و با ضربه ای اروم رو دوش زین ازش دور شد

:من میرم وسایلمو جمع کنم با هم میریم خونه

زین سرشو تکون داد و سمت رختکن رفت

...................

my eyes are on youWhere stories live. Discover now