why ?

408 71 7
                                    

فلش بک
لیوان مشروب توی دستم تکون دادم به مایع قرمز رنگ داخلش خیره شدم ..
نگاهم به سمت دختری که با اندام بی نقصش داخل بار می رقصید
برای بار هزارم استایلش برانداز کردم ، با لباس جذب بدن نما مشکیش همه نگاه ها رو به سمت خودش کشیده بود . 
با دیدن اینکه از داخل بار به بیرون رفت ، سریع بلند شدم دنبالش رفتم .
هوای آزاد تنفس کردم و با نگاهم دنبالش گشتم ، دیدمش به دیوار تکیه داده و داره ی سیگار روشن میکنه .  
نفس عمیق کشیدم ، همینطور که از مشروبم میخوردم به سمتش رفتم ‌و بغلش به دیوار تکیه دادم .
زیرچشمی بهش نگاهی انداختم دیدم که خیره داره نگاهم میکنه .
با سکوت بهم خیره شدیم ‌، نگاهش از روم برداشت و کام محکمی از سیگارش گرفت .
_سئول جایی قشنگیه !
+آره، قشنگه . اولین بار میایی سئول ؟
بهش نگاه کردم انقدر توی فکر فرو رفته بود که یادش رفته بود جواب سوال منو بده ! دستم روی شونه هاش گذاشتم . 
+هی حالت خوبه ؟!
با تعجب برگشت نگاهم کرد .. سرش تکون داد .
_اره خوبم . عامم ، اسمت چیه ؟
با لبخند بهش نگاه کردم .
+ لیسام ، لیسا مانوبان . تو چی ؛ اسم تو چیه ؟
منتظر بهش خیره شدم . با لبخند لب زمزمه کرد .
_ رزی صدام کن . همیشه میایی اینجا ؟
+گاهی اوقات . تو برای چی امدی اینجا ؟
سیگار با پاش له کرد و از دیوار فاصله گرفت . و با آروم ترین صدا زمزمه کرد .
_به خاطر تو .
و اگه من گوش هایی تیزی نداشتم عمرا میتونستم بشنوم . رزی با نهایت سرعت داشت ازم دور شد .
خشکم زده بود ، حتی توان اینو نداشتم که دنبالش برم .
به خودم آمدم به سمت داخل بار دویدم . بوی دود و سیگار اذیتم میکرد ولی اهمیت ندادم . با نگاهم دنبالش گشتم ولی نبود . نگاهم به طبقه بالا افتاد . حتما همونجا بود . با سرعت پله ها رو بالا رفتم . همه اتاق ها رو گشته بودم به امید اینکه اون دختر اونجا باشه ، تنها اتاق که چک نکرده بودم اتاق انتهایی راه رو بود با نا امیدی به سمت اتاق رفتم ، و در آخرین اتاق هم باز کردم به امیدی که رزی اونجا باشه . ولی نبود .
روی زمین نشستم سرم به در تکیه دادم ، چرا ؟ چرا به خاطرم به اینجا آمده بود ‌.
پایان فلش بک .
رزی از بغلم رد شد و صندلی پشتم نشست ، معلم شروع کرد به درس دادن .
برگشتم با رزی چشم تو چشم شدم ، تک خنده کرد و برام دست تکون داد .
سریع برگشتم ، دستم روی قلبم گذاشتم با خودم فکر کردم که من چم شده بود ‌.
تا اخر کلاس خیلی سعی کردم که برنگردم که بهش نگاه کنم .
Pov : rosé
تمام کلاس حواسم پیش دختر مو مشکی روبرویم بود .
چرا بر نمیگشت که اون چشمام های درشتش ببینم .
زنگ خورد ، سعی کردم که لیسا رو نادیده بگیرم ، وسایلم جمع کردم .
و از در بیرون رفتم داشتم به سمت ناهار خوری حرکت میکردم که یهو دستم کشیده شد .

Icy Heart | chealisa Where stories live. Discover now