با مهارت یکی یکی موانع توی مسیر رو پشت سر میزاشت توی ذهنش خیابون های سئول رو تصور میکرد..
پاشو رو ترمز گذاشتُ به تایمر نگاه کرد زمانِ خوبی بود ولی قانعش نمیکرد..
باید جوری اون وزغ لعنتی رو میبرد که جای حرفی باقی نذاره هنوزم وقتی میدیدش اعصابش بهم میریخت..
اون لعنتی با اومدنش رکورد دوساله شو که بدون شکست بود رو خراب کرده بود..
این براش موضوعی نبود چون عاشق رقابت بود ولی اون... اون وزغ جوری با تمسخر و لج درار حرف میزد جوری که پوزخند میزد..
دوست داشت اون لحظه دست بندازه اون لعنتی رو خفه کنه..
ماشین رو دوباره آماده کرد که برای بار هزارم اون مسیر خاکی رو که خودش درست کرده بود طی کنه..
دستش رو دنده بود که صدای نوت گوشیش اومد پاشو از پدال برداشت..
گوشی شو از صندلی کنارش برداشت یه پیام از ناشناس بود📥:خودتو خوب آماده کن شرطی که بستی مو یادت نرفته که😏
کف دستشو به فرمون کوبوند اون لعنتی شماره شو از کجا پیدا کرده بود شروع کرد به تایپ کردن
📤:مطمئن باش قراره شبیه یه بازنده بدبخت گریه کنی😎
با پوزخند پیام رو ارسال کرد
از دوباره تمرین رو از سرگرفت خودشم نمیفهمید چرا اون شرط کوفتی رو قبول کرده بود《《《Flash back
با اعصبانیت از ماشینش پیاده شد سمت آئودی کاربنی رنگ اون وزغ دراز رفت
ک:تو تقلب کردی از مسیری که برامون تعیین نشده بود رفتی😡
با پوزخند سرشو خم کرد زیرگوش کیونگسو زمزمه کردچان:زندگی پر از مسیر های تعیین نشده است خودت باید راهتو پیدا کنی
با اعصبانیت مشتی به بازو چانیول زد که یکم از خودش دورش کنه
ک:ما داریم درباره مسابقه حرف میزنیم اونم نه هر مسابقه ای مسابقه غیرقانونی رالی خیابونی بعد تو به زندگی ربطش میدی تو بلد بودی راه تو پیدا کنی الان دکتری مهندسی وکیلی چیزی میشدی ولی توام دربه در برنده شدن چندرغاز شرطبندی های این مسابقه ای
چان:من در به در برنده شدن پول مسابقه نیستم با شرط بندی کردن حال میکنم 😉 اگه مَردش باشی میتونیم باهم شرط ببندیم نظرت؟؟
ک:سرچی؟؟
چان:اگه من بردم هرچی من بگم باید قبول کنی و اگه تو بردی تو هرچی بگی من قبول میکنم!!
کیونگ شیطنت توی چشمای چانیول رو دیدی با شک گفت
ک:اگه بزنی زیرش چی؟بهت اعتماد ندارم😒
YOU ARE READING
Kpop +18 shot
Fanfictioncouple : exo & bts & .... genre : gay / Romantic / +18 وانشات یا چند شاتی از کاپل های kpop 🌈🌈 #smut #🔞