×آقای کیم تا آخر هفته وقت دارین که خونه رو خالی کنین تا الانم اگه صبرکردم بخاطر خوش قولی های قبلی تون بوده گفتم شاید این چند ماه براتون مشکلی پیش اومده باشه ولی منم خرج ام از همین اجاره خونه هاست پس خواهش میکنم منو هم درک کنید
_بله..ممنون از درکتون من تا آخر هفته واحد رو خالی میکنم خانم چوی نگران نباشید
×ممنونم
سری تکون دادم و در رو بستم آه توی این سه ماه انقدر ناشر و ویراستارِکتابام ازم ایراد گرفتن درمورد کتاب جدیدام که نتونستم چاپش کنم و الان مجبورم بخاطر شش ماه اجاره عقب افتاده آپارتمان قشنگمو تخلیه کنم
شاید بگید تو که نویسنده خوبی هستی چرا پول نداری؟!
لازم بذکرِ که بگم دقیقاً صد و هشتاد و سه روز پیش وقتی از بانک میومدم بیرون با بسته پول(الان نگید که در عصر تکنولوژی چرا وجه نقد جابهجا میکنی باید بگم که عتیقه فروشی که همیشه ازش وسایلی که دوست دارم رو میخرم به کارت اعتباری اعتقادی نداره و منم چون اون دستگاه تایپ قدیمی رو میخواستم مجبور به حمل وجه نقد از بانک تا عتیقه فروشی شدم)و تمام بسته به سرقت رفت و پلیس هم تا الان نتونست دزد رو بگیره
و به این شکل بود که دو روز بعد دوباره باهمون مبلغ وجه نقد به عتیقه فروشی مراجعه کرده و اون دستگاه تایپ خوشگل رو خریدم
شاید بپرسید تو که پول داری مشکلت چیه؟!
خاب وقتی طلبکارهای قمار پدرتون بیان جلوی درتون چی میکنید و بله مجبور شدم کل بدهی جناب پدر رو تسویه کنم و اینگونه شده که بنده کیم تهیونگ نویسنده رمان های پرفروش به خاک سیاه نشستم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
=آه کمرم شکست..هیونگ دوتا کارگر میگرفتی
_باهوش من بخاطر بی پولی مجبور به اسبابکشی شدم اون وقت تو میگی کارگر میگرفتی
سرشو تکون دادُ سمت پنجره آپارتمان نقلی ای که تازه با باقی پول پیش آپارتمان قبلیم اجاره کرده بودم رفت
=هیونگ ولی این محله خیلی ترسناکِ داشتیم میومدیم چندتا جوون رو دیدم بغل دیوار سیگار میکشیدن تیپشونم خیلی خلاف بود
_الان تو یه رکابی بپوشی موهاتم خیلی خفن درست کنی با اون تتوهای قشنگت میشی رئیس خلافکارا پس قضاوت نکن کوک اوکی؟
÷ته چرا به کوک گیر میدی درصد خلاف توی این منطقه خیلی زیاده پس باید مراقب خودت باشی
_چیم من کلاً تو خانهام اگرم برم بیرون میرم نشریه خریدم که اینترنتی انجام میدم پس نگران نباش میخوام تمام تمرکزمُ بزارم سر کتابم تا بتونم سریع تمومش کنم خودمو از این فلاکت نجات بدم
÷اوکی ولی بازم مراقب باش
رفتم جلو بغلش کردم من و جیمین از بچگی باهم بزرگ شدیم همسایه دیوار به دیوار بودیم سال اول دبیرستانم با جونگکوک آشنا شدیم وتا الان رابطه دوستانمون ادامه داره
YOU ARE READING
Kpop +18 shot
Fanfictioncouple : exo & bts & .... genre : gay / Romantic / +18 وانشات یا چند شاتی از کاپل های kpop 🌈🌈 #smut #🔞