کاور🥲🥲🥲💙
من قرار نیست هیچوقت از این تیکهی انکپتون بکشم بیرون🥲🥲💙♡➷➹➷➹➷➹➷➹♡
دکتر پک زخم سان و پانسمان کرد و وویونگ هم کنارش با هر درد سان ب دکتر چشم غره میرفت!.
.
.
حالا دوتاشون تو اتاق مشترکشون تنها بودن.
وویونگ سر صحبت و باز کرد.وویونگ : سان منم باید بهت دوتا حقیقت و بگم.
و لب پایینشو تو دهن گرفت.
سان با حوصله سر تکون داد و روی تخت با کمک وویونگ نشست.
وویونگ : سانا... اه... من لیتلم!! و... یک امگای... خاص!!!.
چشمای سان گرد شد ولی بعد پوزخند پیروزمندی زد.!
روبه وویونگ گفت.سان : عزیزم من شک کرده بودم ک یه امگای خاصی!!! و میدونم لیتل اسپیس چیه و من مشکلی باهاش ندارم!!.
وویونگ با استرس ب جون لباش افتاد و جواب داد.
وویونگ : لیتل اسپیسم شدید نیست و میتونم کنترلش کنم.
سان لبخندی زد و خوبه ای گفت.
توی چشمای هم نگاه کردن.! و سان با تغییر حالتش ب حالت عادی گفت.سان : وویونگ میخام ارتباط چشمیمون تا پایان صحبتم از بین نره باشه؟
وویونگ سر تکون داد و مواظب بود ارتباط چشمشون از بین نره.
سان بهش نزدیک شد. و شروع کرد.
سان : من رئیس بزرگترین باند مافیا ام وویونگ!. برای پشوندن کارای باند شرکت WX و تاسیس کردم! و این اولین باری نیست ک تیر میخورم!! (پوزخند) باید بهش عادت کنی عزیزم!!
ارتباط چشمیشون هنوز از بین نرفته بود!
وویونگ ب سان نزدیک شد!وویونگ : اسم باندتون چیه؟
دستاشو اروم گذاشت رو سینههای سان.
سان پوزخند زد و جواب داد.
سان : A.T.Z (اِی _ تي _ زِد)
دست سالمشو گذاشت رو پهلوی وویونگ.
وویونگ «هومی» گفت و دستاشو با نوازش از سینههای سان بالا برد و دور گردن سان حلقه کرد. لبهاشو از هم باز کرد و ارتباط چشمیشون هنوز بود.
پوزخند سان بزرگتر شد.سان : از الفات چی میخای امگا؟
وویونگ نزدیکتر شد و روی رون های سان نشست.!
وویونگ : هممممم... شاید... خود الفا رو.!
سان از دست تیر خورده اش استفاده کرد و وویونگو روی عضوش نشوند!.
و وویونگ همونطور ک با سان چشم تو چشم بود اه کشید!.
YOU ARE READING
جرعت ، حماقت و تلاش نکن!!
Actionژانر : خشن، مافیا، امپرگ، امگاورس،⚠️ماجراجویی.زیااااد⚠️، کمی اسمات، لیتل.⚠️وویونگ لیتله⚠️ کاپل : ووسان، ✨سکرت✨ (*خلاصه داستان : سان ی الفای خون خالصه ک عاشقه مادرشه! ولی ی روز با چشمای خودش مرگ مادرشو توسط پدرش میبینه!! حالا سان خشن.ترین بی اعصاب.تر...