p4-فهمیدن[p last]🔞

608 73 13
                                    

کاور🥲🥲🥲💙
من قرار نیست هیچوقت از این تیکه‌ی انکپتون بکشم بیرون🥲🥲💙

♡➷➹➷➹➷➹➷➹♡

دکتر پک زخم سان و پانسمان کرد و وویونگ هم کنارش با هر درد سان ب دکتر چشم غره میرفت!.

.

.

حالا دوتاشون تو اتاق مشترکشون تنها بودن.
وویونگ سر صحبت و باز کرد.

وویونگ : سان منم باید بهت دوتا حقیقت و بگم.

و لب پایینشو تو دهن گرفت.

سان با حوصله سر تکون داد و روی تخت با کمک وویونگ نشست.

وویونگ : سانا... اه... من لیتلم!! و... یک امگای... خاص!!!.

چشمای سان گرد شد ولی بعد پوزخند پیروزمندی زد.!
روبه وویونگ گفت.

سان : عزیزم من شک کرده بودم ک یه امگای خاصی!!! و میدونم لیتل اسپیس چیه و من مشکلی باهاش ندارم!!.

وویونگ با استرس ب جون لباش افتاد و جواب داد.

وویونگ : لیتل اسپیسم شدید نیست و میتونم کنترلش کنم.

سان لبخندی زد و خوبه ای گفت.
توی چشمای هم نگاه کردن.! و سان با تغییر حالتش ب حالت عادی گفت.

سان : وویونگ میخام ارتباط چشمیمون تا پایان صحبتم از بین نره باشه؟

وویونگ سر تکون داد و مواظب بود ارتباط چشمشون از بین نره.

سان بهش نزدیک شد. و شروع کرد.

سان : من رئیس بزرگترین باند مافیا ام وویونگ!. برای پشوندن کارای باند شرکت WX و تاسیس کردم! و این اولین باری نیست ک تیر میخورم!! (پوزخند) باید بهش عادت کنی عزیزم!!

ارتباط چشمیشون هنوز از بین نرفته بود!
وویونگ ب سان نزدیک شد!

وویونگ : اسم باندتون چیه؟

دستاشو اروم گذاشت رو سینه‌های سان.

سان پوزخند زد و جواب داد.

سان : A.T.Z (اِی _ تي _ زِد)

دست سالمشو گذاشت رو پهلوی وویونگ.
وویونگ «هومی» گفت و دستاشو با نوازش از سینه‌های سان بالا برد و دور گردن سان حلقه کرد. لبهاشو از هم باز کرد و ارتباط چشمیشون هنوز بود.
پوزخند سان بزرگتر شد.

سان : از الفات چی میخای امگا؟

وویونگ نزدیکتر شد و روی رون های سان نشست.!

وویونگ : هممممم... شاید... خود الفا رو.!

سان از دست تیر خورده اش استفاده کرد و وویونگو روی عضوش نشوند!.
و وویونگ همونطور ک با سان چشم تو چشم بود اه کشید!.

جرعت ، حماقت و تلاش نکن!! Where stories live. Discover now